1در گیاهانی که نمی توان آنها را با قلمه و یا پا جوش ازدیاد نمود برای حفظ مشخصات خارجی و داخلی یعنی ژنتیکی پایه مادری از پیوند استفاده می نماید به عبارت دیگر پیوند کردن تغییری در خواص ظاهری و یا باطنی پیوندک نمی دهد.
2- درختان کهن که به علتی قسمت هوایی ان از بین رفته و یا فرسوده شده باشد ولی ریشه آن قوی و فعال است می توان ان درخت را به وسیله پیوند جوان کرد و این عمل را نسبت به نوع درخت تا حداکثر 5 مرتبه تکرار نمود.
3- در درختان ضعیف که مقدار ریشه در آنها کم بوده و یا طبیعاتاً قادر به جذب شیره خام به اندازه کافی نمی باشند با پیوند کردن شاخه ریشه داری به تنه ان جبران کمبود شیره خام را نموده قسمت هوایی چنین درختی قوی می گردد.این کاملاً کاملا شبیه به تزریق خون در بدن بیماری است که مقدار زیادی از خون خود را از دست داده باشد با این تفاوت که نزد انسان پس از یک یا چند مرتبه تزریق کمبود خون تامین شده و تکرار عمل لازم نیست ولی در درختان این تزریق شیره خام اضافی باید همیشگی باشد و به این جهت است که با پیوند کردن پایه ریشه داری که در نزدیکی درخت مورد عمل کاشته شده برای همیشه منبع شیره خامی در دسترس آن قرار می دهند.
4- اغلب اتفاق می افتد که در زمستان جانوران جونده مانند خرگوش به باغ آمده پوست درختان را می جوند و از این را ه اغلب باعث خشک شدن درخت می گردند.برای نجات درخت از مرگ حتمی کافی است دو سر شاخه جوان را در بالا و زیر خم حاصله از دندان جانور به طوری که بعداً شرح خواهیم داد پیوند کنند.
پس از دو یا سه سال شاخه های جوان پیوند شده قوی گردیده و علاوه بر رساندن مقدار کافی شیره خام به درخت وزن قسمت هوایی آن را نیز تحمل نموده تاج درختبر جا می ماند و در این موقع اگر شدت آسیب زیاد باشد به حدی که نتوان باقی مانده تنه زخمی درخت را یعنی قسمتس که بین دو محل پیوند قرار گرفته نگاه داشت آن را قطع می کنند و درخت به جای یک تنه دارای چهار پایه خواهد شد.
5- هر گاه درختی در محل معینی نتواند به وسیله ریشه خود تهیه مواد غذایی کند از پیوند استفاده نموده درخت مطلوب را روی پایه دیگری که قرابت و تجانس با درخت مورد بحث داشته باشد پیوند می نمایند مانند بادام که در اراضی مرطوب نمی توانند زندگانی کنند و یا رازقی در خاکهای آهکی در این صورت بادام را روی گوجه و رازقی را روی یاس معمولی که قادربه زندگانی در خاک آهکی می باشد پیوند می کنند.
6- در درختانی که روی ریشه خود ضعیف و یا زیادتر از حد معمول و لازم قوی می شوندباغبان با پیوند نمودن این نوع درختان روی پایه مناسب دیگر قدرت و یا ضعف قسمت هوایی درخت مورد عمل را بنابر میل خود تغییر می دهد.مانند پیوند درخت گلابی روی پایه به.درخت به طبیعتاً کوتاه و تقریباً درختچه است و ریشه آن نیز کم و سطحی می باشد.پیوند درخت گلابی روی درخت به از این ضعف و کمی ریشه استفاده نموده کوتاه و کم رشد می شود ولی در عوض دارای میوه شیرین تر و کمی مرغوب تر می گردد.
7- در پاره ای از درختان مانندپسته گل نر و ماده از یکدیگر مجزا و روی دو درخت جدا قرار دارد به نحوی که اگر تمام درختان پسته در باغی به تنهایی از درخت نر یا ماده تشکیل شده باشند آن باغ هیچگاه بهره نخواهد داد.و لازم است حتماً هر دو نوع درخت را نزدیک یکدیگر کاشت.معمولاً در بدر تاسیس باغ پسته برای هر 9 عدد درخت پسته ماده یک درخت نر به منظور تامین مقدار لازم پلن یا گرده برای تلقیح می کارند ولی در اغلب باغات کهنه مانند باغات پسته دامغان مشاهده می شود که تمام درختان باغ از نوع ماده می باشندو مقدار حصول باغ پسته بسته به وزش باد یا وجود یک درخت یا چند درخت نر در باغات مجاور می باشد و بنابراین اولاً درختان هر سال میوه نمی دهندو یا اگر میوه دار شوند، مقدار آن سیار کم می باشد.برای رفع این عیب و اصلاح باغ کهنه باید از پیوند استفاده نمود.به این طریق که روی پاره ای از درختان ماده که به فاسله منظمی از یکدیگر قرار دارند یک شاخه را باجوانه درخت نر پیوند می نمایند تا هر سال مقدار کافی گرده برای بارور کردن گلهای ماده موجود باشد و بهره برداری از باغ هر سال منظم و مرتب گردد.
8- معمولاً گیاهانی که از بذر یا هر وسیله غیر تناسلی به غیر از پیوند به وجود می آیند پس از مدتی زندگانی و رسیدن به حد بلوغ که بطور متوسط 6تا 7 سال به طول می انجامد شروع به میوه دادن و یا گل کردن می نماید.در صورتی که اگر همین درختان بوسیله پیوند زیاد شوند پس از مدت کوتاهی که حداکثر از 2تا3 و یا 4 سال تجاوز نمی کند شروع به گل کردن و میوه دادن می نماید. بنابراین یکی دیگر از فواید پیوند تسریع در بهره برداری می باشد.
9- در آزمایشگاه ها مخصوصاً در مورد اصلاح میوه و یا ایجاد انواع جدید بوسیله دو رگ گیری لازم است که قبلاً نوع میوه حاصله مورد آزمایش قرار گیرد و کاشتن بذر همیشه حصول مقصود را به تاخیر می اندازد در صورتی که پیوند دوره آزمایش را کوتاه می کند.
10- در پاره ای درختان پیوند قدرت بار دادن درخت پیوندی را زیاد می کند.
11- معمولاً تکثیر مکرر گیاهی در مدت طولانی با تقسیم ریشه یا بذر خالص نیکو و جلب توجه گیاه را از بین برده و محصول نامرغوبی جایگزین میوه یا گل مرغوب آن می گردد و این خاصیت در اصطلاح علمی انحطاط یا دژنرسانس نام دارد .مثلاً گل کوب را هر گاه به وسیله تقسیم غده ریشه ازدیاد نمایند پس از مدتی گلها کوچک و نامرغوب می شود.برای جلوگیری از انحطاط و یا اقلاً به تاخیر انداختن آن می توان از قلمه و یا پیوند استفاده نمود.
12- بعضی از درختان تولید پاجوش فراوان می کنند. پاجوش زیاد باعث ضعف درخت می شود و قطع و بر طرف کردن آنها نیز دشوار و مستلزم مراقبت دائمی و هزینه می باشد.مانند انواع یاس درختی و پاره ای از گل های سرخ و نسترن برای رفع این زحمت اغلب گل یا میوه مطلوب را روی پایه ای که طبیعتاً پاجوش نمی دهد پیوند می نمایند.
13- اغلب مشاهده می شود که درختی با دارا بودن تمام شرایط لازم برای میوه دادن مانند سن بلوغ قدرت کافی و عدم شاخ و برگ زیاد معهذا میوه نمی دهد.علت این امر هنوز کاملا روشن نیست ولی تجربه نشان داده است که هر گاه چند جوانه گل از درخت همجنس روی یکی از شاخه های آن پیوند کنند درخت مورد عمل در سالهای بعد مرتباً میوه خواهد داد
فصل پیوند
بنابر آنچه بیان شد موقع پیوند زدن زمانی است که گیاه در دوره فعالیت یعنی شیره نباتی در جریان باشد.بنابراین از نظر علمی در هر موقع از ستال به استثنای موقعی که گیاه در دوره استراحت به سر می برد و شیره نباتی راکد گردیده می توان عمل پیوند را انجام داد.
این نظریه در عمل به اشکالاتی بر می خورد که عملا موقع پیوند زدن را محدود می کند.
1- مقدار زیاد شیره نباتی مانع ایجاد تماس بین پیوندک و پایه در ناحیه طبقه مولده و جوش خوردن آنها با یکدیگر می شود و به اصطلاح باغبانان پیوندک در شیره نباتی مایع مانع ایجاد تماس بین پیوندک و پایه در ناحیه طبقه مولده و جوش خوردن آنها با یکدیگر می شود و به اصطلاح باغبانان پیوندک در شیره نباتی خفه می گردد.
2- حرارت زیاد باعث تبخیر فوق العاده پیوندک شده و قبل از آنکه سلولهای طبقه مولده یکی شوند و شیره نباتی کافی به پیوندک برسد، گرما پیوندک را خشک نموده از بین می برد.
3- سرمای زمستان و یخبندان و بطور کلی حرارت کمتر از 10 درجه در هوای اطراف پیوندک نیز مانع فعالیت سلولهای نامبرده گردیده جوش خوردن پیوند را غیر ممکن می سازد.
بنابر آنچه گفته شد عملاً در دو فصل بطور حتم می توان گیاهان را پیوند کرد .یکی در فصل بهارپس از بیدار شدن پایه و قبل از انکه شدت جریان شیره نباتی زیاد شود و یا انکه سرمای اول بهار مانع فعالیت سلولهای قسمت هوایی گیاه گردد و دیگری در اواخر تابستان و یا ائایل پائیز (بنا بر نوع درخت ) که جریان شیره نباتی تا اندازه ای کند شده و سرمای زمستان هنوز فرا نرسیده است.بدیهی است که هر گاه ممکن شود با وسایل مناسبی از اثر سوء گرمای تابستان جلوگیری به عمل آید و یا آنکه گرمای هوای محل اجازه دهد می توان درفصل نامبرده نیزعمل پیوند را انجام داد