اقدامات خانواده در پرورش اعتماد به نفس
در این زمینه از مباحثی باید سخن گفت که خانواده در رابطه با خود و هم در رابطه با کودک باید مورد توجه و عمل قرار دهد. خانواده مسئول بسیاری از سلامت ها و یا ناسلامتی های کودک است. در آنچه که مربوط به اعتماد به نفس میشود جوانب و اصولی را باید مراعات کرد که نوع موضعگیری هایشان در خوشبختی یا بدبختی کودکان مؤثر است در زیر به نمونههایی از آن اشاره شده است.
- استقرار روابط صحیح بین زوجین به گونهای که با هم جر و بحث نکنند و با درگیری خود روحیه کودک را نشکنند.
- اصلاح جو خانواده از آن بابت که طفل برای اطمینان به خود نخست باید خاطری جمع و مطمئن از خانه داشته باشد.
- محبت کردن به طفل به صورتی که خود را نیازمند به جلب محبت دیگران نبیند.
- اعلام محبت به طفل به صورتی که طفل آن را بفهمد و لمس کند و به والدین اعتماد نماید و قدر آن محبت را بداند.
- تحسین از کارهای مهمی که او انجام داده ، تا بر این اساس او را به زندگی دلگرم نمایند.
- آرام و بی دغدغه داشتن زندگی به صورتی که کودک خانه و والدین را قویترین پناهگاه خود بداند.
- پایه گذاری روش زندگی بر اساس عزت نفس ، مناعت طبع ، احترام متقابل ، رعایت حقوق یکدیگر.
- تنظیم گفت و شنود با کودک بر مبنای دادن آموزش و آگاهی ، اصلاح نقایص و عیوب.
- خودداری از واداشتن کودک به شکسته نفسی یا تن دادن به اغراق و گزافه گویی و غلو که خود سبب ضعف روحیه است.
- دوری از رنجیدن از هم و رنجاندن یکدیگر ، حتی در آنچه که مربوط به اغیار است و این خود سببی برای دوری از اضطراب هاست.
- محدود کردن توقع خود از کودک و توجه به این امر که او چون فردی بزرگسال ، آگاه و توانا نیست.
اقدامات در رابطه با مدرسه و اجتماع
در امر تربیت کودکان همه مسئولند با این تفاوت که مسئولیت برخی نسبت به دیگری بیشتر است. مسئولیت والدین دردرجه اول ، و مسئولیت مدرسه و اجتماع در درجه دوم است. بدین حساب ضروری است که در این مورد نیز توجهاتی معطوف دارد.
- قبول اجتماعی کودک به گونهای که او احساس کند فردی محترم و عزیز است و اجتماع باید روی او حساب باز کند.
- ایجاد زمینه برای رشد و موفقیت او با استفاده از زمینهها و امکاناتی که میتواند در اختیار داشته باشد.
- کمک به او در صورت شکست ، و گشودن راه به روی او در صورت احساس به بن بست رسیدن.
- دادن دلگرمی و اعتماد به او به صورتی که از مواجه شدن با مدرسه و معلم نترسد و دچار لکنت و ضربان سریع قلب نشود.
- مورد توجه قرار دادن او و کارهایش ، در عین این که ممکن است به نظر ناچیز رسد.
- خودداری از سپردن شاگردی ضعیف به قوی و دادن سرپرستی و ولایت به او. زیرا که طفل در آن صورت احساس عدم لیاقت میکند.
- دادن اعتماد به او که پیش رود و اطمینان به این که همواره حمایتش خواهید کرد.
- زمینه سازی برای حرکت تدریجی و قدم به قدم او ؛ از آن بابت که هر سنی مقتضایی دارد و شرایط رشد فرق میکند.
عوامل مؤثر در ایجاد اعتماد به نفس
در ایجاد روحیه اعتماد به نفس در کودکان عوامل متعددی دخالت دارند که والدین و مربیان در این زمینه باید بسیار مراقب و هشیار باشند. آن عوامل ، متعدد و برخی از آنها عبارت اند از:
جنبه الگویی والدین
پدر و مادر نخستین معلم و مربی کودک اند ، علمکرد و رفتار آنها درس آموزندهای برای کودکان است. اگر والدین افرادی ترسو یا شجاع باشند، فرزندان اغلب به همانگونه خواهند بود. اگر پدر و مادر آرام و متین و با وقار ، و در برابر حوادث صبور و استوار باشند کودک هم از آنها تبعیت خواهد کرد. جنبه الگویی والدین همیشه باید مورد نظر باشد. خود نگهداری و خونسردی آنها ، عامل رشد و پیشرفت فرزندان و کلید حل بسیاری از معماهای زندگی است. موضع گیری شما در برابر امور و حوادث باید به گونهای باشد که کودک از مشکل فرار نکند و در برابر دشواریها خود را نبازد. برای وصول به چنین مقصدی ضروری است شما خود دار و خود نگه دار باشید.
ایجاد طمأنینه در نفس
آرامش و اطمینان باید بر کودکان غالب باشد آنچنان که دلهرهای و شوری آنان را نلرزاند و امکان درست اندیشی در آنان باشد. به آنها برای اقداماتشان وقت بدهید، بگذارید فرصت تصمیم گیری داشته باشند و برای مسائل شان در حد فکر کوچک شان بیندیشند. ممکن است فرزند شما متناسب با سنش کفایت لازم را نداشته باشد ولی بدانید که سرزنش های شما در این مورد کارساز نیست. ملامت شما سرگشتگی آنان را بیشتر خواهد کرد. شما برای دادن اعتماد و اطمینان به فرزندان خود باید کاری کنید که آنها به لیاقت خود اطمینان پیدا کنند و خود را واجد صلاحیت و شایستگی لازم بدانند.
ایجاد مهارت
اصولاً نیرومندی و توانایی در امور خود ، گامی اساسی برای پیشرفت مقاصد و دستیابی به اهداف زندگی است. بسیاری از افراد نمیتوانند اعتماد به نفس داشته باشند چون برای زندگی و یا وظیفهای که شما برایشان معین کردهاید مهارت کافی کسب نکردهاند. بدین سان آموزش و مهارت و راه و رسم کار ، و روش کسب موفقیت و پیروزی در امور ، خود از عوامل رشد است. به کودک مهارت بیاموزید ، یادش دهید که چه کند تا موفق باشد ، چه شیوهای را بکار گیرد تا در زمینه خاص و مورد نظرتان توفیقی حاصل کند.
امکان عرضه خود
گاهی فرزندان ما برای عملی که انجام داده و یا از انجام آن سرباز زدهاند دلایلی دارند که متأسفانه اجازه عرضه آن را ندارند. به طفل باید میدان داد که حرف خود را بزند، دلایل خود را عرضه کند و مطالب و منطق خود را اگر چه کسل کننده است، بیان نماید. همچنین کودکان ما نیاز به خودنمایی دارند و ما تا حدودی که این امر موجب لوس شدن و غرور کودک نشود باید بپذیریم و بگذاریم کارهای ظاهراً مهمی که او انجام داده روشن شود، پیشرفت و ترقیات خود را عرضه کند و گفتنی ها را اعلام نماید.
ایجاد زمینه برای تجربه
کاری کنیم کودک آنچه را که میخواهد لمس کند، تجربه نماید، بچشد و ببیند. اگر خواستار انجام امری است شخصاً وارد کار شود، اگر درصدد ساختن دستگاهی است، بدان اقدام نماید و عملاً توان و لیاقت خود را دریابد. آزادی او در تجربه و لمس اشیاء ، تا حدی که موجب وارد آمدن لطمهای به کودک نشود نه تنها موجب افزایش دید و تبحر او خواهد شد، بلکه عملاً او را به شخصیت و مقام خود آگاه خواهد کرد و او در خواهد یافت که آیا توان و لیاقت انجام کاری را دارد یا نه.
حفظ سلامت او
سلامت بدن ، بهداشت روانی ، حالات عمومی فرد و گرسنگی ، تشنگی ، نیازمندی ، ترس ، امنیت و... همه و همه در حالات و عملکردهای فرد مؤثرند و موجب حُسن یا سوء رفتار خواهند شد. جلوگیری ازعواملی که مایه درد و رنج بدن اند و سبب فرسودگی و ناتوانی میشوند، مراقبت در بهداشت طفل به صورتی که کودک دچار کسالت و نقاهت مداوم نگردد و فردی بهانه گیر نشود، خود در ایجاد حالت اعتماد به نفس کودک مؤثر است و مربیان باید این نکته را نیز در نظر داشته باشند.
خودداریهای لازم
والدین و مربیان در طریق ایجاد حالت اعتماد به نفس در کودکان ، از ارتکاب بسیاری از اعمال که متأسفانه هم اکنون در نزد برخی از آنها رایج و مجاز است باید خودداری کنند. برخی از این موارد عبارتند از:
مداخله در کار کودکان
ما نمیخواهیم سلطه والدین را منکر شویم و حق دخالت در امور فرزند را از پدر و مادر سلب کنیم بلکه مقصود ما این است که از همان اوایل کودکی ضروری است کارهایی در حد توان و قدرت طفل به او بسپاریم و از او بخواهیم که مستقلاً آن کار را انجام دهد. بگذاریم فرزندمان شخصاً انجام کاری را بپذیرد بدون این که ما در آن مستقلاً مداخله کنیم. اگر نواقصی در کار ملاحظه شد بعداً میتوان به او تذکر داد. آنها به این استقلال نیاز دارند : هم برای تمرین و تجربه ، و هم برای ارضای جنبه استقلال طلبی خود.
تجاوز به حدود آنها
با همه نیازمندی ها و دلبستگی ها ، کودکان مان احساس میکنند که تنها صاحب این جهانند و سرنوشت همه افراد به دست آنهاست. اشیایی را به خود اختصاص داده و جایی را در خانه از آن خود میدانند. اگر گوشه اطاق را به او اختصاص دادهاید، پاگذاری در مرز آن را کودک تجاوزبه حساب خواهد آورد. او کاغذی را به صورت هواپیما در می آورد و در آنجا قرار میدهد. شما با توجه به این که آن شیء بیهوده است پارهاش میکنید و کودک گمان دارد شما دل او را پاره کردهاید. تا آنجا که رعایت حقوق کودک ، موجب وارد آمدن لطمهای بر او نیست پذیرای مالکیت و آزادیش باشید.
انجام کار آنها
برخی از مادران و پدران برای فرزندان خردسال خود دلسوزی میکنند و کارهای او را بخصوص کار مدرسه را انجام میدهند. این کار نه تنها به امر تحصیل کودکان لطمه وارد می آورد، بلکه به شخصیت و اعتماد به نفس آنها هم صدمه میزند. چنین کودکانی شدیداً به والدین خود وابسته شده و اتکای به نفس را از دست خواهند داد. والدین باید اجازه و دستور دهند که کودک کار خود را انجام دهد و فقط به گونهای او را هدایت و راهنمایی کنند. زیرا در غیر این صورت به جای فایده رساندن ضرر میزنند و فرزندان خود را تدریجاً افرادی ناتوان تربیت میکنند و بدین ترتیب عدم اعتمادشان به خود ، ریشه دار خواهد شد.
تحقیرها
این که فرزند شما در مقایسه با خودتان کوچک و ناتوان است و قدرت و توان انجام کارهای مهم را ندارد جای بحث و سخنی نیست ولی شما هرگز نباید کار او را به خود مقایسه کنید و در نتیجه خوار و بی مقدارش بشمارید. تحقیر کردن طفل سبب احساس بی اعتباری او خواهد شد. ما والدینی را میشناسیم که فرزندشان متناسب با سن و رشدش کار مهمی انجام میدهد؛ مثلاً مشق زیبایی مینویسد و یا نقاشی قشنگی را به پدر و مادر عرضه میکند. اما والدین به او نهیب میزنند که این چه مزخرفی است و با چنین تحقیری اعتماد به نفس او را میشکنند و یا بدون توجه ، کار کودک را با کار خود یا دیگران مقایسه کنند و میگویند من از تو بهتر میکشم و فلان کار از عهده تو خارج است و طفل آن را تحقیری برای خود به حساب می آورد.
به رخ کشیدن نواقص
ممکن است فرزند شما نقصی و یا نارسائی عضوی داشته باشد. او در این نقص و نارسائی مقصر نیست و اگر هم روزی اشتباه کرده و دچار چنین نقص مداومی شود نباید به خاطر آن سرزنش بشود و شخصیتش خرد و تحقیر گردد. برخی از والدین و مربیان مثلاً به خاطر عدم فرمانبری فرزند یا ضعف درسی او ، برای این که دلش را بسوزانند نقص عضو او را به رخش میکشند ، دل جریحه دار او را مجروح تر میسازند و خاطرهای را که طفل اصرار به فراموش کردن آن دارد از نو به یادش می آورند و در نتیجه روحیه او را میشکنند و باعث افسردگی اش میشوند و این خود خطا و لغزشی است که سبب پیدایش احساس حقارت در او میشود.
دلسرد کردن
آیا میدانید سخنان تلخ و رفتار نابهنجارتان با کودک سبب پیدایش چه دشواری و مسائلی میشود و چگونه او را از خود دلسرد و بیزار میکند. چه زشت است که والدین و مربیان با استفاده از قدرت و حاکمیت خود سخنانی را بر زبان آورند که موجب احساس ضعف و ناتوانی طفل شود. کودک کاری انجام میدهد که به نظر خود نوعی سرگرمی و اشتغال است. مأیوس و دلسرد کردن کودک از اقدام به یک امر موجب کشتن اعتماد به نفس و از دست دادن اطمینان خواهد شد. او طبعاً تصمیم خواهد گرفت که دیگر به کاری اقدام ننماید.
سرزنش بسیار
از مسائل و عواملی که اعتماد به نفس را در کودک میکشد سرزنشهای مداوم و افراطی است. سرزنشها ، برای کودک آیندهای هراس انگیز خواهد ساخت و سبب آن خواهد شد که او امور را با بدبینی بنگرد و بدین ترتیب روزگار حال و آیندهاش تاریک شود. اگر تذکرات شما در اصلاح کودک مفید نیفتاد و یکی دو بار هم سرزنشش کردید و مؤثر واقع نشد، ضروری است سرزنشها را قطع کنید و علل و انگیزههای آن نابهنجاری یا بد رفتاری را تعقیب کنید. زیرا در مواردی خود طفل در وضع و موقعیتی قرار میگیرد که قادر به اصلاح وضع خود نیست و سرزنشهای مداوم شما او را بیش از پیش از خود مأیوس میسازد.
شکست دادن ها
ممکن است شما با فرزند خود بازی دوستانهای داشته باشید. البته این کار ، مفید و ضروری است. در سایه آن میتوانید به کودک درس بیاموزید، عیوب او را اصلاح کنید و ... . ولی آنچه قابل ذکر است این است که اصرار نداشته باشید کودک در بازی با شما شکست بخورد، مگر آنگاه که قصد داشته باشید از این طریق راه موفقیتی را به طفل بیاموزید. شکست کودک از شما ، بویژه اگر مکرر و مداوم باشد، سبب آن خواهد شد که او در توان و لیاقت خود شک کند و روح اعتماد به نفس در او کشته شود. ما منکر این امر نیستیم که کودک باید گاهگاهی طعم شکست را بچشد تا به تدریج کار آزموده و ورزیده شود، ولی این امر نباید مکرر شود.
کنترل ها
در طریق تربیت کودک و پرورش اعتماد به نفس در کودکان ، ضروری است که آنها را از جهاتی تحت کنترل قرار دهید. این کنترل ها درباره همه عوامل و مسائلی است که در جهت سازندگی و ویرانی بنای شخصیت کودکند. موارد زیر از آن جملهاند:
کنترل معاشرت
دوستان و معاشران طفل میتوانند نقش مهمی را در زندگی او ایفا کنند. فرزندان ، خواسته و ناخواسته تحت تأثیر دوستان خود هستند و خوی و اخلاق آنها را کسب میکنند.
کنترل واردات ذهنی
خواندنیهای کودک را از کتاب ، روزنامه ، مجله ، و دیدنیهای او و شنیدنی هایش را تحت نظارت داشته باشید. ببینید او چه داستانی میخواند، چه فیلم هایی را میبیند و ... .
کنترل حیات شخصی
در این زمینه باید آمد و شدها ، زندگی خصوصی و انزواجویی های طفل را زیر نظر داشته باشیم. گاهی کودک در خلوت است و سرگرم خیالبافی و بزرگ کردن شکست و محرومیت خود ؛ و اگر در همان حال بماند، برای او زیانبخش است و حتماً باید از آن حالت بیرون آید.
کنترل تظاهرات و سخنان
از همان آغاز زندگی باید مراقبت داشت که کودک اسیر تظاهر و ریا و تملق و زرق و برق نگردد و اگر حالات و رفتار و یا گفتاری در این رابطه پدید آید باید آن را زیر نظر گرفت و جلوگیری کرد. حتی در مورد با هیجانات کودک باید کوشید که تعدیل گردد و او بی جهت تسلیم آن حالات نگردد.
کنترل افسوس ها
در این مسئله که کودک در صورت خطا کاری باید پی به اشتباهش ببرد، حرفی نیست. مخصوصاً باید موجباتی فراهم آورد تا او از کرده خود نادم و پشیمان شود. ولی نباید گذارد تمام فکر و ذهنش همیشه متوجه آن تأسف باشد و تدریجاً افسردگی بر او غالب شود. زیرا در چنان صورتی ، نه تنها اعتماد به نفس او جریحه دار میشود بلکه شخصیتش خرد خواهد شد.
همراهی ها
در طریق تربیت طفل و پرورش اعتماد به نفس در او باید قدم هایی برداشته شود که برخی از آنها عبارت اند از:
- راهگشایی برای موفقیت کودک و آماده کردن امکانات برای رشد او.
- استفاده از فرصتهایی که گاهی در مسیر زندگی انسان پدید می آید و قرار گرفتن در آن موجب رشد است.
- بکارگیری رغبتهای کودک و در نظر داشتن تمایلات او تا حدی که موجب غرور و لوسی او نشود.
- حمایت از کودک ، بویژه زمانی که او با محرومیت یا شکستی مواجه شده است.
- ارائه راههای تازه برای موفقیتهای بعدی و دمیدن روح امید برای حرکت مجدد او.
- کشف استعدادهای نهان و بکار انداختن آنها در طریق حرکتهای جدید کودک.
- ایجاد تنوع در زندگی از طریق گردشها ، تفریحات و جابه جایی ها.
- استفاده از غرور کودک برای رشد او و حرکت دادن او و ایجاد جرأت و شهامت در او.
- و بالاخره سعی در حفظ روحیه کودک ، احترام گذاری به شخصیت او و شاداب نگه داشتن او.
نشان اعتماد به نفس در کودکان
این که آیا فرزند کوچک ما به تناسب سن و رشد ، براین فرض که مثلاً حدود هفت تا ده ساله ، باشد از اعتماد به نفس کافی برخوردار است یا نه؟ باید بگوئیم نشانیهایی در این رابطه وجود دارد که اهم آنها عبارتند از:
- خود را دوست دارد و برای شخصیت خویش احترام قائل است.
- میتواند کودکان دیگر را دوست بدارد و حتی در راه آنها گذشتها و خدماتی داشته باشد.
- در سخن گفتن متین و آرام و برخود مسلط است، نه لکنت دارد و نه عجله و شتاب.
- در بین جمع حرف خود را میزند و از شخصیت خود دفاع میکند.
- چهرهاش بشاش و نگاهش مطمئن و به خود امیدوار است و طبعاً دلهره و اضطراب ندارد.
- وظیفهای را که به او واگذار میشود پذیراست و در انجام آن میکوشد.
- بسیار خجول و منزوی نیست و از افسردگی و یأس به دوراست.
- بیش از این که از دیگران متوقع باشد از خود توقع دارد و کار خود را به تنهایی انجام میدهد.
- به لیاقت و مهارت خود تا حدود نسبتاً زیادی مطمئن است.
- در برابر امور و جریانات بی تفاوت نیست، میکوشد با ملاحظه خود ، گامی در طریق انجام وظیفه بردارد.
- از شکست و محرومیت دیگران شادکام نمیشود و سعی میکند دیگران هم به خوشی دست یابند.
- برای کار و زندگی خود برنامهای دارد و با نظم و دقت به پیش میرود، بدون این که دچار عجله شود.