تاثیرات بلندمدت بی توجهی در دوران کودکی

اگر در دوران کودکی به شما از لحاظ احساسی و فیزیکی بی توجهی شده است، راه درازی را برای بهبود آن در پیش خواهید داشت. پی بردن به موضوع بی توجهی کاری دشوار است، به ویژه اگر احساسی باشد. کودکانی که مورد بی توجهی قرار می گیرند، متوجه نیستند که به آن ها در آن زمان بی توجهی شده است و بیشتر تمایل دارند تا درد و تنهایی خود را درون خودشان بریزند و خود را مقصر بدانند. آن ها بیشتر با خودشان فکر می کنند که اگر با نیازهایشان روبه رو شوند “بسیار حساس” و “خودخواه” به نظر خواهند آمد. والدینی که اندکی دلسوز هستند، اغلب به فرزندانشان بی توجهی می کنند و متوجه نیستند، در حالی که والدین هایی وجود دارند که برایشان اهمیتی ندارد. کودکانی که اینگونه پرورش می یابند، ارزش خود را نمی دادند.
تجربه هایی که به روحیه ضربه می زنند، همانند بی توجهی و اذیت و آزار تاثیری ناسازگار با رشد مغزی کودکان دارد. هرچه کودک بالغ تر می شود، مغز در حال رشد در پاسخ به محیط اطراف کودک تغییر می کند. دکتر بروس پری (bruce perry) که در زمینه ی رشد مغز و کودکان بسیار سرشناس است، تحقیقی در این زمینه انجام داده است. تحقیق او نشان می دهد که مغز کودکان همانند رشد فیزیکی با توالی خاصی رشد می کند. دکتر پری می گوید که مغز حساس یک نوزاد و یا یک کودک بسیار سازش پذیر و انعطاف پذیر است. تجارب قوی عملکرد مغز را در بزرگسالان تغییر می دهد، ولی در کودکان، به ویژه کودکانی در سنین پایین اتفاقات تلخ می تواند چهارچوب مغز را به شدت تغییر دهد. مطالعات و تجارب پزشکی همچنین نشان می دهند که آزار در کودکی و بی توجهی می تواند بر رشد عاطفی کودکان نیز اثرگذار باشد. در تحقیقاتم مراجعین بزرگسالی را دیدم که مورد بی توجهی قرار گرفته بودند و از اختلال استرس پس از ضایعه رنج می بردند. اگر در کودکی کمبود وابستگی احساسی وجود داشته باشد، این موضوع می تواند بر روابط آینده اثر بگذارد و اعتماد کردن به دیگران را دشوار کند. همچنین احساس ترس نیز به وجود می آید و گاهی بدون هیچ دلیلی ترس احساس می شود.
کودکان کم سن به طور طبیعی روحیه ی بازیگوش و کنجکاوی دارند. گاهی تنها تماشای آن ها که در حال بررسی دنیای اطراف خود هستند می تواند بسیار لذت بخش باشد. اما اگر به کودکان به اندازه ی کافی عشق داده نشود و ارزش زیادی برای آن ها قائل نشویم و به آن ها بی توجهی کنیم، این روحیه ی لطیف آن ها خدشه دار می شود و آسیب می بیند. والدین بی تفاوت، اغلب زمانی که فرزندشان به دنبال عشق و تایید شدن از سمت آن هاست، پاسخ او را با تمسخر و تحقیر می دهند. مسلما کودک دیگر تلاشی نخواهد کرد. با تنهایی که این موضوع در پی دارد، نسبت به حس شرم، تمسخر و بی توجهی بیشتر می توان کنار آمد. ما هنوز نمی دانیم دنیا چگونه می شود اگر کودکان بدون تحقیر بزرگ شوند و والدینشان به آن ها احترام بگذارند و آن ها را همانند دیگر افراد ببینند.
همه ی ما تجربه ی دیدن بداخلاقی نسبت به کودکان را در مکان های عمومی داشته ایم. سخت است که تماشا کنید و نتوانید دخالت کنید و از کودک دفاع کنید. اما حالا با افزایش رسانه های اجتماعی و اتصال به اینترنت بیشتر شاهد تمسخر کودکان در دید عموم هستیم. فیس بوک و یوتیوب و سایر رسانه های اجتماعی بد رفتار کردن با کودکان را نشان می دهند. قدرت نمایی والدین و تحقیر کودکان برای مطیع کردن فرزندان شاید آسان ترین راه برای والدین باشد ولی برای کودکان آسیب زننده است. بی توجهی و بی تفاوتی نسبت به نیازهای فرزندان می تواند باعث ایجاد مشکلات سلامتی بسیاری شود که می تواند در نهایت بر ادامه ی زندگی کودک اثرگذار باشد. برای مثال آیا کودکان می توانند بدون اینکه حس دلسوزی را تجربه کنند، در آینده دلسوز شوند؟ اگر به کودکان عشق داده شود و با آن ها به خوبی رفتار شود، زمانی که بزرگ شوند تمایل نخواهند داشت تا به دیگران آسیب بزنند. آن ها می خواهند تا به دیگران کمک کنند؛ به دیگران احترام بگذارند و نسبت به دیگران دلسوز باشند.
اگر شما یک فرد بزرگسال هستید که مورد بی توجهی قرار گرفته بودید، لطفا آگاه باشید که می توانید خودتان را پیدا کنید و برای خودتان ارزش قائل شوید. حتما نباید از والدینی که شما را آنگونه بزرگ کرده اند الگو بگیرید. شما می توانید خودتان را بشناسید و یک روش جدا از والدینتان را انتخاب کنید. می توانید با کار کردن بر روی گذشته ی خود و مشکلی شخصی تان این راه را آغاز کنید. این راه را تنها نروید. زمانی که نیاز بود کمک بگیرید و درد خود را پنهان نکنید.
یک لحظه فکر کنید که چه حسی دارد که یک نفر عمیقا شما را باور داشته باشد و به نیازها و احساساتتان احترام بگذارد. همدلی و دلسوزی بزرگترین نعمتی است که می توان داد و گرفت.


منبع : https://www.armaghanroshd.com

TOP