تعریف ارگونومی کلان
در سال 1950، فیلد ارگونومی در پاسخ به اختلافات انسان- ماشین، به ویژه در زمینه هوانوردی ظهور نمود. قرن 21 شاهد تکنولوژی و پیچیدگی بی سابقه ای بوده و تا حدی این مسئله باعث بروز چالش های طراحی سیستم کاری شده است. به طور مثال، در بخش مراقبت پزشکی، پرستاران و سایر پرسنل به طور روتین در شیفت های 12 ساعتی مشغول کار هستند. ساختارهای سازمانی مراقبت پزشکی تغییر کرده، اختلافاتی بین پرسنل انسانی و تکنولوژی پزشکی وجود دارد و انگیزه کاهش هزینه ها، کارایی هایی به خرج و هزینه اثربخشی و رفاه پرسنل انسانی ایجاد کرده است. بنابراین خطاهای پزشکی و هزینه های مالی و انسانی مربوطه، در این صنعت بسیار نگران کننده هستند. در ارتش، رویدادهای ‘‘friendly fire’’ عناوین را به خود اختصاص می دهند. تولید به سرعت به سمت کشورهایی نظیر چین در حال مهاجرت می باشد. کاهش تقاضا و نیاز به کاهش هزینه ها، هوانوردی را نیز به چالش کشانده است. در صنعت ساخت و ساز آمریکا، کارگران رویدادها و سوانح ایمنی و سلامتی را با نرخ هشدار دهنده ای تجربه می کنند. با این وجود مشخص نیست که چرا کشورهای دیگر دارای نرخ سوانح پائین تری هستند و چرا زیرگروههای قومی خاص آمریکا، بیشتر از از دیگران سوانح و رویدادها را تجربه می کنند.
با این حال، همان گونه که در اروپا تشخیص داده شده است، این مسئله شک برانگیز می باشد که به ترکیبی از عوامل مدیریتی، طراحی و فرهنگی اشاره خواهد شد. بخش خدمات با مسائل طراحی کاری به ستوه آمده و نیازهای تعامل انسان- کامپیوتر در حد وسیع و گسترده می باشد. بالاخره، هر صنعتی به چالش کشانده شده و این نیازها فراتر از سطح واسط انسان- ماشین برای حل مسئله می باشند.
این مثالها و مثالهای دیگر نیاز به رویکرد سیستم بزرگ عرضه شده توسط ماکروارگونومی را پیشنهاد می دهند. ماکروارگونومی، با تحلیل، طراحی و ارزیابی سیستم های کاری سرو کار دارد. در اینجا از کار تیمی برای اشاره به هر شکل از تلاش یا فعالیت انسانی، من جمله تفریح و سرگرمی و فراغت استفاده می شود.
این سیستم ها مثل یک فرد که از ابزار دستی استفاده می کند، ساده یا مثل سازمان چندملیتی پیچیده هستند. سیستم کاری از دو یا چند نفر تشکیل می شود که با برخی اشکال(1) طراحی شغل، (2) سخت و افزار و یا نرم افزار، (3) محیط داخلی، (4) محیط خارجی، و (5) یک طراحی سازمانی ( به عبارتی ساختار و فرایندهای سیستم کاری) در تعامل می باشند. طراحی شغل شامل ماژول های کاری، وظایف، دانش و مهارت و عواملی نظیر درجه خودمختاری، هویت، تنوع، معناداری، بازخورد، و فرصت تعامل اجتماعی می شود. سخت افزار به طور نمونه از ماشین ها یا ابزارها تشکیل می شود.
در کنار نیاز به حضور در سیستم بزرگتر، می توان به نیاز به دستیابی به نتایج مهم و معنادار اشاره نمود. در این زمینه، به نظر می رسد ارگونومیست ها هماننددیگران، نیاز به توجیه هزینه مداخلاتشان دارند.
ماکروارگونومی راهی برای کمک به این تعقیب می باشد. ماکروارگونومی با تحلیل، طراحی و ارزیابی سیستم های کاری سرو کار دارد. ازکلمه کار، در اینجا برای اشاره به هر شکل از تلاش یا فعالیت انسانی، من جمله تفریح و سرگرمی استفاده شده است.
هدف استراتژی ماکروارگونومی ، بهینه سازی سیستم اجتماعی فنی و مطالعه اثر ساختارهای سازمانی بر رفتار انسان و ایمنی می باشد. ماکروارگونومی از اصول مدیریت کیفیت جامع اقتباس شده است ،بر شرایط مورد نیاز برای بهبود کل سیستم تاکید کرده و عمدتاً روی موارد زیر کار می کند: (1) تعداد، آموزش و رضایتمندی پرسنل، (2) کیفیت تجهیزات و تعمیر و نگهداشت تجهیزات، (3) بهبود محیط فیزیکی، (4) کیفیت فرایندهای کاری، و (5) تولید اقتصادی که از لحاظ کیفیت و کمیت کافی می باشد. این تنها یک روش تحلیل نیست، بلکه رویکرد طراحی سیستم های اجتماعی فنی نیز به شمار می رود که ویژگیهای سیستمی ( مشترکاً با جنبه های فنی و سازمانی رفتار می کند )، مشارکتی، و مستمر بودن را به معرض نمایش می گذارد.
در تکنولوژی ماکروارگونومی که تکنولوژی واسط انسان- سازمان- محیط- ماشین نامیده شده است، هر چهار جزء سیستم های اجتماعی فنی، در نظر گرفته شده اند، با این حال، در اینجا عمدتاً بر رابطه بین طراحی سازمانی با تکنولوژی بکاررفته در سیستم جهت بهینه سازی سیستم- تابع انسانی تاکید می شود. ماکروارگونومی به رویکرد سیستم اجتماعی فنی از بالا به پائین برای طراحی سیستم های کاری و کاربر طراحی کل سیستم کاری واسط های انسان- شغل، انسان- ماشین، و انسان- نرم افزار اتلاق می گردد.
هرچند ارگونومیست های مختلف در مورد اهمیت رویکرد سیستم های درست نوشته بوده و عوامل سازمانی و مدیریت را در ارگونومی مد نظر قرار می دهند، اما شروع رسمی ماکروارگونومی به عنوان یک زیررشته قابل شناسایی ریشه در کار Human Factors Society’s Select Committee on Human Factors Futures ، 2000- 1980 داشت.
برای اثربخش ظاهر شدن رشته عوامل انسانی/ ارگونومی، و واکنش پذیر بودن نسبت به نیازمندیهای قابل پیش بینی دو دهه آینده و بعد ازآن، یکپارچگی عوامل طراحی سازمان و مدیریت (ODAM) در تحقیق و عمل لازم و ضروری بود. در سال 1988، ODAM یکی از پنج موضوع اصلی دهمین کنگره IEA Triennial در سیدنی، استرالیا بود. برای کنگره های دوازدهم و سیزدهم، پیشنهادات مقاله بیشتری در مورد ماکروارگونومی و ODAM نسبت به موضوعات دیگر دریافت شد و آن یکی از سه موضوع برتر از لحاظ مقالات مطرح شده در کنگره چهاردهم به شمار می رفت.
در سال 1998، در پاسخ و واکنش به روش قابل ملاحظه، یافته های تحقیق و تجربه عمل توسعه یافته در سطح بین المللی در طول دهه های 1980 و 1990، Human Factors and Ergonomics Society ODAM Technical Group نامش را به گروه فنی ماکروارگونومی (Me TG) تغییر داد.