دانش یک کالای عجیب با خصوصیات قابل ملاحظه و چشمگیر است که از سایر کالا های سنتی ملموس فرق دارد. این خصوصیات مبهم می باشند زیر از یک سو فعالیت های مربوط به تولید دانش به طور کلی دارای نرخ بازده اجتماعی بالایی می باشند و از این روی یک مکانیسم قوی در رشد اقتصادی وجود دارد و این می تواند منجر به مسائل جدی در تخصیص منابع و هماهنگی اقتصادی شود.
1-کالایی که کنترل آن سخت بوده و تولید هزینه های جانبی می کند.
دانش یک کالای غیر دور انحصاری است به عبارت دیگر به سختی می توان آن را به صورت خصوصی کنترل کرد. دانش یک کالای سیال و قابل حمل است. یک شرکت به سختی می تواند دانش را نسبت به دستگاه ها و ماشین خود کنترل کند تا بتواند فرصت هایی را برای نشت و سر ریز ایجاد کند. اطلاعات و دانش به طور پیوسته از نهاد های تولید کننده خارج شده و می توانند به طور رایگان و آزاد توسط رقبا استفاده شوند که از نظر فنی جبران این افشای دانش سخت است. هزینه های جانبی دانش یا اطلاعات به صورت غیر نقدی در نظر گرفته می شود. به این معنی که دانش تولید شده توسط یک عامل می تواند برای عوامل دیگر بدون هر گونه چشم داشت سودمند باشد. آن ها متفاوت از هزینه های جانبی نقدی می باشند که مربوط به مواردی هستند که در آن مخترعان قادر به بازیابی ارزش کامل گرفته شده از نواوری از حیث هزینه های پایین کیفیت بهتر نمی باشند.
2- دانش یک کالای بدون رقیب است
مفهوم عدم قابلیت انحصاری یک کالای اقتصادی، یک خصوصیت نسبتا عمومی است که بسیاری از اقتصاد دانان در شرایط مختلف با آن مواجه می شوند. برای مثال، یک باغدار، هزینه جانبه مثبتی برای همسایه خود یعنی زنبور دار که زنبور هایش دانه گرده را در باغ جمع اوری می کنند فراهم می کنند. یک موسیقی دان هزینه جانبی مثبت برای همسایه خود که موسیقی دوست دارد فراهم می کند. در همه این موارد، ویژگی عدم کنترل موجب می شود تا یک سری شرایطی ایجاد شود که در آن خدمات به طور تصادفی به گروه های ثالث داده می شود بدون این که هر گونه جبران مالی وجود داشته باشد. با این حال حقیقت این است که در موارد فوق، هزینه جانبی محدود می باشد زیرا منابع مربوطه یا تمام شدنی هستند و یا به سختی قابل دسترس می باشند. زنبور دار می تواند دهه ها کندو را برای بهره مند شدن از باغ قرار دهد با این حال اگر او هزاران کندو را قرار دهد، بسیاری از زنبور ها به آن دسترسی پیدا نمی کنند. موسیقی دوست به خودی خود می تواند از موزیک همسایه بهره مند شود ولی هزاران نفر دوست دارند تا چیزی را گوش ندهند.
دانش از شرایطی که در آن هزینه های جانبی مثبت محدود می باشند متفاوت است. دانش به عنوان منبع را می توان دارای خصوصیت تجدید پذیری است. چرا؟ چون بر خلاف زنبور ها در باغ، عوامل اقتصادی، کاربران غیر رقیب یک منبع نمی باشند. استفاده از دانش موجود با عوامل اضافی اشاره به تولید یک رونوشت اضافی از دانش ندارد.
به منظور توجیه این ویژگی عجیب و منحصر به فرد برای دانشجویان رشته اقتصاد، مثالی زده می شود. یک معلم ساعت خود را به یک دانشجو در کلاس می دهد. این عملیات چیزی را تغییر نمی دهد: هنوز N ساعت در کلاس وجود دارد. این رقیب خوبی است تا زمانی که دانش اموزان برای مصرف ان رقابت کنند. اگر اکنون معلم یک ساعت را بدهد( با فرض این که معلم ساعت داشته باشد و ساعت دیواری وجود نداشته باشد)، می توان دید که انتقال دارای مفهوم کاملا متفاوتی است: تغییرات به صورت کاملا کلی صورت می گیرند. اگرچه تنها یک نفر از ابتدا اطلاعات داشت، کل کلاس آن را دارند و حقیقت انتقال داده شده مانع از از این نمی شود که معلم از چیزی محروم شود. این یک کالای غیر رقیب می باشد به خصوص تا زمانی که افراد مجبور به رقابت بر سر آن نباشند.
به جای اصطالح غیر رقیب، برخی از محققان از گسترش پذیری بی نهایت را در نظر می کیرند( دیوید 1993، کیلی و کاه 1998). آن ها انتخاب خود را با ایده توصیف این ویژگی از طریق اصطلاحات مثبت و نیز استناد به یک متفر بزرگ نظیر جفرسون توجیه می کنند که در 1813 نوشت: این ایده ها باید از یک نفر به نفر دیکر در دنیا برای دستور العمل های اخلاقی و متقابل و بهبود شرایط انتشار یابد و به این ترتیب توسط طبیعت تقویت می شوند نظیر کسترش پذیری آتش در همه مکان ها بدون کاهش چگالی در هر نقطه و یا شبیه هوایی که در آن نفس می کشیم و حرکت می کنیم و یا جسم فیزیکی خود را داریم که قادر به محصور سازی یا انحصار نمی باشد. هم چنین لازم به ذکر است که جفرسون دو ویژگی اصلی قدرت هزینه های جانبی مثبت را در مورد تولید دانش برجسته کرده است: مسئله کنترل خصوصی و غیر رقیب.
لازم به ذکر است که دانش تدوین شده دریافت شده توسط هر طرف یا فرد، یک رونوشت یا کپی ای از کالای اصلی نیست. این یک نسخه از قضیه فیثا غورت می باشد که شما از آن آن استفاده می کنید ولی به خودی خود یک قضیه است. پیامد های ویژگی غیر رقابتی در رابطه با هزینه و قیمت مهم است. چون هزینه حاشیه ای استفاده از دانش کم است، دانش نمی تواند از قواعد اقتصادی قیمت گذاری مبتنی بر هزینه تبعیت کند. بر اساس این قوانین، استفاده از دانش موجود رایگان بوده و از این روی جبران مالی غیر ممکن است. این مسئله مربوط به دانش فناوری و علمی است و این بر همه دانش بیان شده در شکل متن، کتب، مجله ها، موسیقی، نقاشی ها و گراف ها می باشد. برنامه های رادیو تلویزیون نیز متعلق به این دسته از کالاها می باشند.
3- دانش یک کالای تجمعی است
در زمینه علوم و فناوری، دانش تجمعی و پیشرونده است. دانش موجود، عامل اصلی در تولید دانش و ایده های جدید است. این بدین معنی است که هزینه های جانبی نه تنها موجب افزایش خوشی و لذت مصرف کننده می شود بلکه موجب انباشت دانش و پیشرفت های جمعی می شود و از این روی امکان ایستادن بر روی شانه های غول وجود دارد. به عبارت دیگر، آن چه که منتشر می شود و می توان به تعداد زیاد و بی نهایت استفاده کرد، تنها کالای مصرف کننده نیست بلکه یک کالای سرمایه گذاری است که موجب تولید کالاهای جدیدی می شود که چندین بار قابل استفاده می باشند. جفرسون به عنوان یک اندیشمند نوشت که: حقیقت این است که یک ایده جدید منجر به ایده دیکری می شود و این در روند زمان ادامه دارد تا زمانی که فردی که این ایده ها دیگر برای او اصلی و جدید نیست همه آن ها را ترکیب کرده و تولید یک اختراع جدید می کند( دیوید 1993).
این خصوصیت تجمعی است که موجب می شود تا دانش علمی و فناوری از هم تفکیک شود.