اینکه انواع مختلفی از تصمیم گیری وجود دارد، موضوعی است که اغلب درک نمیکنیم و با اینکه ممکن است خیلی واضح به نظر برسد، همیشه متوجه آن نیستیم. حتی اگر متوجه باشیم، باز هم هنگامی که میخواهیم تصمیمی بگیریم، ممکن است مدلهای تصمیم گیری، به درستی در نظر گرفته نشوند. اما میتوانیم با دانستن انواع مختلف تصمیم گیری و شناخت هر روش، قدرت تصمیمگیریمان را ارتقا دهیم و تصمیمات بهینهتر و با سرعت و دقت بیشتری بگیریم.
انواع مختلفی از تصمیم گیری وجود دارد که در ۴ دستهی زیر طبقهبندی میشوند:
- منطقی
- شهودی
- ترکیبی
- راضی کننده
- آنی
درست متوجه شدید! من گفته بودم ۴ دسته، اما الان ۵ دسته شد. دلیل آن را در ادامه متوجه میشوید. حالا جزئیات هر کدام را بیان میکنیم.
تصمیم گیری منطقی
تصمیم گیری منطقی رایجترین نوع تصمیم گیری است که وقتی افراد میخواهند تصمیم گیریهایشان را بهبود و ارتقا دهند، آموزش داده میشود. اینها مدلهایی منطقی و ترتیبی هستند که در آنها تاکید روی تهیهی فهرستی از گزینههای بالقوهی متعدد و سپس یافتن بهترین آنها است. اغلب، مزایا و معایب هر گزینه نیز به ترتیبِ اهمیت فهرست میشود.
جنبهی منطقی این مدلها نشان میدهد که تفکر و استدلال فراوانی در آنها انجام شده است تا بهینهترین انتخاب انجام شود. از آنجا که ما در جامعه تاکید ویژهای روی اندیشیدن و درست انجام دادن کارها داریم، مدلهای منطقی متعددی وجود دارند و بسیار هم متداول هستند. افراد دوست دارند که گامهای پیشِ رویشان را بدانند و بسیاری از این مدلها، گامهایی دارند که به ترتیب انجام میشوند.
افراد میخواهند بدانند که در آینده چه پیش خواهد آمد و همین است که این مدلها را محبوب و متداول میکند. زیرا استدلال و منطقِ پشت گامهای مختلف، این است که اگر کار «الف» را انجام دهید، آنگاه اتفاق «ب» رخ خواهد داد. با این حال، بسیاری از مردم تجربیاتی شخصی دارند که نشان میدهد دنیا همیشه هم به این منوال نیست!
تصمیم گیری شهودی
دومین نوع تصمیم گیری، مدلهای شهودی هستند. ایدهی این مدل تصمیمگیری این است که ممکن است مطلقا هیچ منطق یا استدلالی در تصمیمگیری وجود نداشته باشد. در عوض، یک درک درونی یا شهود یا نوعی حس در مورد اینکه کار درست چیست، وجود دارد.
احتمالا به تعداد افراد روی زمین، انواع مدلهای شهودی برای تصمیمگیری وجود دارد. فرد ممکن است چیزی در قلب خود، یا در ضمیر خود یا در درون خود یا هر جای دیگری احساس کند و بداند که تصمیمش درست است. همچنین راههای متفاوتی برای دریافت اطلاعات از تصاویر، واژهها یا صداهای مختلف برای افراد مختلف وجود دارد.
مردم همچنین در مورد «حس ششم» نیز چیزهایی میگویند. با این حال، همچنان اطلاعات را از طریق حواس پنجگانهشان دریافت میکنند. «فراآگاهی» همان چیزی است که بعضی افراد با آن مسائلی ماورایی را حس میکنند، «گوش شنوا» ابزاری است که بعضی از مردم با آن ناشنیدنیها را میشنوند و «چشم بصیرت» ابزاری برای دیدن چیزهای نادیدنی است.
البته عبارتهایی مانند «بوی نیرنگبازی میاد»، «این قضیه بوداره» و «از همین الان دارم مزهی پیروزی رو حس میکنم» نیز وجود دارند.
انواع دیگر تصمیم گیری در دستهی شهودی میتواند شامل «شیروخط آوردن»، «تاس ریختن»، «فال گرفتن»، «طالعبینی» و غیره باشد. همچنین «گردونههای تصمیم گیری» بیش از آنکه شهودی باشند، طنزآمیز هستند اما کاربردهای جدیتری هم دارند.
تصمیم گیری ترکیبی
بسیاری از تصمیمات ما، در واقع نتیجهی ترکیب کردن روندهای منطقی و شهودی هستند. این موضوع هنگامی که فرد جنبههای مختلف هر دو روند را ترکیب میکند، شاید عمدی باشد، اما ممکن است ناخواسته هم رخ دهد.
تصمیم گیری راضیکننده
به جای ارزیابی همهی گزینههای ممکن و انتخاب بهترین آنها، تصمیم گیری راضیکننده زمانی رخ میدهد که اولین گزینهای را که ما را به نتیجه میرساند، انتخاب میکنیم. ما گزینهای را که «قابل قبول» باشد، انتخاب میکنیم. این گزینه نیازهای ما را برآورده میکند، اما در عین حال، سایر گزینههایی را که ممکن است به طور بالقوه بهتر باشند، قربانی میکند. بنابراین چنین گزینهای صرفا راضیکننده است، نه ایدهآل.
تصمیم گیری آنی
«گَری کلِین»، روانشناس و محقق در زمینهی تصمیم گیری، زمان زیادی را صرف مطالعهی تصمیم گیریهای انسان کرده است و نتایجی که به دست آورده است، بسیار جالبند. او بر این باور است که ما ۹۰ تا ۹۵ درصد تصمیماتمان را به روش شناخت الگوها میگیریم. او میگوید آنچه ما واقعا انجام میدهیم جمعآوری اطلاعات مربوط به تصمیمی که میخواهیم بگیریم، از پیرامونمان است. سپس گزینهای را که فکر میکنیم جواب میدهد، انتخاب میکنیم، آن را در ذهنمان تمرین میکنیم و اگر همچنان فکر کنیم که جواب میدهد، ادامه میدهیم.
اگر گزینهی انتخاب شده به طور ذهنی جواب نداد، گزینهی دیگری انتخاب و در ذهنمان آن را عملی میکنیم و اگر به نظر رسید که مناسب است، به آن عمل میکنیم. ما حالتهای مختلف را یکی یکی انتخاب میکنیم، در ذهنمان چک میکنیم و به محض اینکه متوجه شویم کدام حالت مناسب است، آن را انتخاب میکنیم.
او همچنین اشاره میکند همچنان که تجربهی بیشتری کسب میکنیم، الگوهای بیشتری را نیز شناسایی میکنیم و انتخابهای بهتری و با سرعت بیشتری انجام میدهیم.
جالب اینجا است که ارتشهای اکثر کشورهای دنیا این روشها را مناسبسازی و منطبق کرده است، زیرا این روشها به طور چشمگیری مؤثرتر از انواع دیگر تصمیمگیری هستند که تا اینجا بیان کردیم. در واقع، این مدل، ترکیبی از روشهای منطقی و شهودی است. (به همین دلیل در بالا گفتم که ۴ گروه وجود دارد!) این روش، همچنین نمونهای از تصمیم گیری راضیکننده نیز هست.
سیستمهای پشتیبانی از تصمیم
از آنجا که کامپیوترها میتوانند حجم فراوانی از دادهها را به سرعت پردازش کنند، خیلی زود برای کمک به تصمیمگیری مورد استفاده قرار گرفتند. سیستمهای پشتیبانی از تصمیم، از یک برنامهی سادهی صفحه گسترده مثل برنامهی اکسل (Excel) برای ساماندهی گرافیکی اطلاعات تا برنامههای بسیار پیچیده برای ساماندهی اطلاعات در شرکتهای بینالمللی که شامل هوش مصنوعی است و میتواند گزینهها و راهحلهای جایگزین نیز پیشنهاد دهد، تغییر میکنند.
بسته به تعداد افراد درگیر در موضوع، شکل اطلاعات در حال پردازش، نوع نتیجهای که مورد نیاز است و…، انواع مختلفی از سیستمهای تصمیم گیری وجود دارند. در مورد استفاده از کامپیوتر به این روش، مزایا و معایبی وجود دارد و البته کامپیوتر تنها به اندازهی اطلاعاتی که پردازش میکند، مفید است. به این معنا که همچنان انسان بیشترین تاثیر را در تصمیم گیری دارد!