۶ مهارت برای موفقیت شغلی که همیشه به کارتان می‌آید

موفقیت و پیشرفت شغلی نیز مانند هر دستاورد دیگری به آسانی به دست نمی‌آید و باید برای دستیابی به آن، مهارت‌هایی را کسب کنید. هوش و استعداد به تنهایی کافی نیست و در دنیای تجارت امروز، که دنیای سرعت، رقابت و ارتباطات است، به چیزهایی فراتر از آنها نیاز دارید. در این مقاله جیمز میشل لَفرتی مدیرعامل شرکت بریتیش امریکن توباکو (British American Tobacco) تجربیات ارزشمند خود درباره‌ی مهم‌ترین و ضروری‌ترین مهارت‌های لازم برای پیشرفت و موفقیت شغلی هر کارمندی را با ما در میان می‌گذارد.

 

دیروز، در انجمن بزرگی از رهبران تجاری جوان، پرسشی از من پرسیده شد که در طول این سال‌ها بیش از هر پرسش دیگری با آن مواجه شده‌ام: «چه توصیه‌ای برای موفقیت شغلیِ نسل هزاره دارید؟»

موفقیت شغلی

ما در جهانی با سرعت بالا زندگی می‌کنیم. همانطور که به تیم خود در BAT (شرکت بریتیش امریکن توباکو) می‌گویم، «اکنون زمان، زمانِ کالاهای FMCG یعنی «کالاهای تندمصرف» (Fast-moving consumer goods) است. همانطور که می‌بینید در اسم این کالاها از هیچ واژه‌ای که معنای آهستگی بدهد، استفاده نشده است. ۳۰ سال پیش که وارد حرفه‌ی بازاریابی شدم، مفاهیم بازاریابی مانند «SEO» (بهینه‌سازی برای موتورهای جست‌وجو) و «بازاریابی دیجیتال» وجود نداشت، ولی امروز این مفاهیم اهمیت و تاثیر بسیار زیادی در موفقیت دارند. اما با تمام این تغییراتی که گفتم، همیشه ممکن است به دام این باور اشتباه بیفتیم که امروزه عوامل موفقیت فردی کارمندان نیز تغییر کرده‌ است، در حالی که چنین نیست.

با وجود تغییر نام‌گذاری‌ها و مجموعه‌ی مهارت‌های فنی، اصول مبنایی همچنان بدون تغییر مانده‌اند، یعنی همان «مهارت‌هایی» که موجب می‌شود یک کارمند حفظ شود و کارمند دیگر، به راحتی جایگزین شود. این اصول در سال ۱۹۸۵ هم همین موارد بودند، امروز هم همین موارد هستند و در سال ۲۰۴۵ هم همین موارد خواهند بود. این اصول، مجموعه‌ی مهارت‌های ناملموسی هستند که مختص هیچ زمانی نیستند و در این میان ۶ اصل وجود دارد که توصیه می‌کنم، تمام کسانی که می‌خواهند در تجارت امروز (و البته فردا) موفق باشند، آنها را بپذیرند.

۱. قابلیت اطمینان

زمانی مدیر ارشدی داشتم که برایم کار می‌کرد. او مسئول ارائه‌ی به‌روز‌رسانی‌های به‌موقع، برای پروژه‌ی بسیار مهم خود و ارائه‌ی اطلاعاتی به افراد در مورد روند آن بود. یک بار به دلیل تاخیر در ارائه‌ی گزارش، از او سوال کردم و به من جواب داد: «فردا روی آن کار می‌کنم.» چند روز گذشت و دوباره از او پرسیدم و همان جواب را شنیدم. این وضعیت بیش از دو هفته ادامه پیدا کرد! و در پایان، اعتمادم را نسبت به قابلیت اتکا و قابل اطمینان بودن این مدیر از دست دادم. قابلیت اطمینان (Reliability)، یعنی می‌شود به شما اطمینان کرد که آنچه می‌گویید انجام خواهید داد را واقعا انجام بدهید. همانطور که امروز به مخاطبان جوانم می‌گویم: «چه حسی خواهید داشت اگر به شما بگویم که حقوق شما را در روز بیست‌و‌یکم ماه پرداخت می‌کنم، و سپس زمانی که به آن روز می‌رسیم، به وعده‌ام عمل نکنم؟ و بعد مدام به شما بگویم، فردا حقوق‌تان را پرداخت می‌کنم، ولی هرگز این کار را انجام ندهم. آیا شما می‌پذیرید؟» احتمالا خیر. اگر از شرکت انتظار دارید که در انجام تعهداتش نسبت به شما قابل اعتماد باشد، شما نیز باید همینطور رفتار کنید و به وعده‌ی خود عمل کنید. به همین سادگی است و این یعنی قابلیت اطمینان.



۲. مهارت نگارش

مکاتبات بازرگانی

من بسیار خوش‌شانس بودم که در فرهنگ «یادداشت‌های یک صفحه‌ایِ» شرکت بزرگ P&G رشد کردم و در هنر نگارش تجاری موثر، تسلط پیدا کردم. نوشتن ۳۰ سال پیش هم مهم بود، خیلی قبل‌تر از اینکه شرکت‌ها جهانی شوند و در تمام مناطق دنیا شعبه داشته باشند. امروزه نوشتن اهمیت بسیار بیشتری دارد. نگارش خوب می‌تواند کوه‌ها را جابجا کند. نوشتن، تفکر شما را تقویت می‌کند. به فرد کمک می‌کند تا در میان مناطق زمانی و جغرافیایی جابجا شود. نوشتن می‌تواند نمایانگر شما باشد و ارزش ویژه‌ی برند شخص شما را بسازد یا از بین ببرد. هیچ چیز مهم‌تر از یادگیری نگارش موثر و بیان افکارتان به شیوه‌ای مختصر و کوتاه بر روی کاغذ نیست. اگر نمی‌توانید خوب بنویسید، تمرین کنید. در دوره‌های مکاتبات بازرگانی شرکت کنید. کسب این مهارت، آسان است و فقط به تمرین و پشتکار نیاز دارد.



۳. هوش هیجانی یا «هوش اجتماعی»

هوش اجتماعی

حتی بیش از ۳۰ سال پیش هم، ما در جهانی از ساختارهای ماتریسیِ همکاری زندگی می‌کردیم. دیگر هیچ انسانی مانند یک جزیره نیست. یعنی باید بدانید که چگونه با دیگران رفتار کنید و درک کنید که دیگران تحت تاثیر آنچه انجام می‌دهید یا انجام نمی‌دهید قرار می‌گیرند. هنوز هم بسیار متعجب می‌شوم وقتی جوانانی را می‌بینم که به تماس‌های تلفنی یا ایمیل‌ها پاسخ نمی‌دهند، انگار خیلی مشغله دارند و نمی‌توانند این کار را انجام دهند. بعضی از آنها تعجب می‌کنند که چرا نمی‌توانند شغل‌های بزرگ را به دست بیاورند یا شغل خود را حفظ کنند. ندانستن اینکه چگونه با دیگران رفتار کنید، و چگونه آنها را مجذوب خود کنید، بدون شک قاتل حرفه‌ی شماست، مهم نیست که چقدر باهوش باشید. فقط فردی احمق نمی‌تواند تشخیص بدهد که «هیچ کسی وجود ندارد که باهوش‌تر از همه باشد». احترام گذاشتن به دیگران را یاد بگیرید. کاری کنید که دیگران حس کنند که به آنها بها داده شده است و درک شده‌اند. دنیایی که امروز در آن کار می‌کنیم، بیش از هر زمان دیگری، جهان «تاثیرگذاری» است تا جهان «قدرت». یعنی هر فرد باید هنر رفتار با دیگران را به خوبی یاد بگیرد.



۴. حرفه‌ای بودن

حرفه‌ای بودن

حرفه‌ای‌گری حوزه‌ی وسیعی است که همه چیز، از لباس پوشیدن، تا رفتار، و تا رویکرد فرد در محل کار را در برمی‌گیرد. آیا شما حرفه‌ای عمل می‌کنید؟ آیا برای شغل خود، مناسب به نظر می‌رسید؟ همه‌ی ما می‌توانیم «بی‌عدالتیِ قضاوت بر اساس ظاهرِ افراد» را فریاد بکشیم، ولی در بیشتر موارد، مردم بر اساس ظاهر افراد قضاوت می‌کنند. وقتی شما مانند فردی نامرتب لباس می‌پوشید، دیگران تصور نمی‌کنند که فردی جدی و منظم هستید. وقتی همیشه تاخیر دارید، دیگران از اینکه ناچارند منتظر شما بمانند خشمگین می‌شوند و در توانایی شما برای انجامِ کارها، تردید می‌کنند. کافی است که این آزمون ساده را انجام دهید. پیش از رفتن سرِکار، در مقابل آینه بایستید. آیا حاضرید خودتان را استخدام کنید؟ آیا حاضرید مسئولیت شرکت‌تان را به خودتان بسپارید؟ پس حرفه‌ای شوید و درست رفتار کنید.



۵. ارائه‌ی شفاهی

ارائه‌ی شفاهی

این مورد، ارتباط بسیار نزدیکی با ارتباط‌های مکتوب دارد. آیا می‌توانید افکار خود را به یک سخنرانی منسجم ترجمه کنید که ساده، قابل فهم و معنادار باشد؟ این مسئله در مجموع، مرتبط با هنر برقراری ارتباط است و اگر نتوانید به خوبی ارتباط برقرار کنید، به سختی به موفقیت خواهید رسید. خبر خوب این است که مانند نوشتن، در این کار نیز به راحتی می‌توانید استاد شوید، فقط باید تمرین کنید. اگر به من ۹۰ روز مهلت داده شود، می‌توانم هر کسی را به یک سخنران عالی تبدیل کنم.



۶. توجه به جزئیات

توجه به جزئیات

جزئیات اهمیت بسیار زیادی دارند و در تجارت بسیار مهم هستند. یک صفر اضافه می‌تواند ۱ میلیون را به ۱۰ میلیون تبدیل کند. توجه نکردن به جزئیات، می‌تواند موجب از دست دادن یک حرفه شود. مدت‌ها است که این اصل را برای خود تعیین کرده‌ام که اگر در رزومه‌ای که دریافت می‌کنم غلط املایی وجود دارد، آن را مستقیما داخل سطل زباله بیندازم. اگر فردی حتی در رزومه‌ی خود نیز (که معرف اوست) کمال‌گرا نیست، چگونه می‌توان انتظار داشت که در کسب‌و‌کار من، به جزئیات توجه کند؟ بارها شاهد شغل‌هایی بوده‌ام که به دلیل توجه نکردن به جزئیات، عدم بررسی اطلاعات و از دست دادن میلیون‌ها دلار از پول شرکت، بر باد رفته‌اند. مواردی مانند ترتیبِ اشتباه، یک مُهرِ اشتباه، عدم پیگیری، آمار و ارقام و محاسبات اشتباه در زمانِ ارائه، کم‌اهمیت به نظر می‌رسند ولی در واقع بسیار مهم هستند و بهترین‌ها این را به خوبی می‌دانند.

نکته‌ی مهم در مورد این مهارت‌ها این است که همه‌ی آنها به انتخاب ما بستگی دارند و ربطی به ژنتیک، تحصیلات، دودمان و نژاد ما ندارند. آنها فقط به انتخاب انسان وابسته‌اند. ما انتخاب می‌کنیم که حرفه‌ای باشیم، قابل اعتماد باشیم، به جزئیات توجه کنیم و مهارت‌های ارتباطیِ کتبی یا شفاهی خود را ارتقا دهیم. با این انتخاب‌ها هرگز در طول دوره‌ی کاری خود، نگران به دست آوردن شغلی عالی نخواهید بود و در مقابل، با انتخاب نکردن این موارد، همواره با کشمکشی پر از تلخی و ناامیدی روبه‌رو خواهید بود. حالا انتخاب با شماست.

TOP