خدمات بازرگانی ، ترخیص کالا و ثبت سفارش واردات کالا تخصص ماست

 

 


 

 

 

شرکتهای صدرنشین » رادین تجارت ماندگار جاوید

اصطلاحات بین‌المللی حمل و نقل 1- از محل کار..... (از محل کارخانه، از محل کشت، از محل انبار و غیره) EX Works…(Exfactory, Ex Mill, Exfram, Ex warehouse) از محل کار بدین معنی است که تنها مسوولیت فروشنده در این است که کالا را در محل شخصی خود (یعنی محل کار و یا محوطه کارخانه) در اختیار مشتری قرار دهد. خاصه این که فروشنده مسوول نیست تا کالا را بر روی وسیله نقلیه‌ای که خریدار تهیه می‌نماید بارگیری کند م

اصطلاحات بین‌المللی حمل و نقل 1- از محل کار..... (از محل کارخانه، از محل کشت، از محل انبار و غیره) EX Works…(Exfactory, Ex Mill, Exfram, Ex warehouse) از محل کار بدین معنی است که تنها مسوولیت فروشنده در این است که کالا را در محل شخصی خود (یعنی محل کار و یا محوطه کارخانه) در اختیار مشتری قرار دهد. خاصه این که فروشنده مسوول نیست تا کالا را بر روی وسیله نقلیه‌ای که خریدار تهیه می‌نماید بارگیری کند مگر این که قرار دیگری گذاشته شده باشد. خریدار کلیه هزینه‌ها خطرات ناشی از آوردن کالا به مقصد مورد نظر را متحمل می‌گردد. از این جهت این شرط مبین کم‌ترین وظیقه برای فروشنده می‌باشد. 2- فور / فوت (تحویل روی واگن محل ارسال تعیین شده) FOR FOT (Free on Rail/ Free on truck) فورفوت به معنی تحویل روی واگن است. این مقررات دارای معانی مشترکی می‌باشد، از آن جایی که لغت (تراک) به واگن اطلاق می‌شود. این مفاهیم باید فقط در حالتی استفاده شوند که کالا به وسیله راه آهن حمل شود. 3- فاس (تحویل کنار کشتی) FAS(Free Aiongside Ship)…(Named Port of Shipment) فاس به معنی تحویل کنار کشتی است تحت این مقررات تعهده فروشنده با گذاردن کالا کنار کشتی روی اسکله یا بارج به پایان می‌رسد. بدین مفهوم که خریدار تمام هزینه‌ها و مسوولیت‌های خسارت یا فقدان را از زمان گذاردن کالا کنار کشتی باید متحمل گردد. باید توجه داشت که برخلاف مقرارت فوب این مقررات خریدار را موظف می‌سازد تا تشریفات صادراتی کالا را انجام دهد. 4- فوب (تحویل روی عرشه کشتی) FOB(Free on Board)…(Named Port Of Shipment فوب به معنی «تحویل روی عرشه کشتی» می‌باشد. کالا به وسیله فروشنده در بندری که در قرارداد فروش ذکر شده روی عرشه کشتی گذارده می‌شود. خطرات خسارت، فقدان کالا، هنگامی که از لبه کشتی می‌گذرد از فروشنده به خریدار انتقال می‌یابد. 5ـ سی اند اف (ارزش و کرایه)....(بندر مقصد تعیین شده) C&F(Cost & Freight)…(Named Port Of Destination) سی اند اف به معنی «ارزش کالا به اضافه کرایه» می‌باشد. فروشنده بایستی کرایه و هزینه‌های لازم جهت حمل به مقصد تعیین شده را بپردازد ولی خطر خسارت یا فقدان و همچنین هر گونه افزایش هزینه از موقع گذر کالا از لبه کشتی در بندر بارگیری از فروشنده به خریدار منتقل می‌گردد. 6- سیف (ارزش، بیمه و کرایه)...(بندر مقصد تعیین شده) CIF(Cost, Insureance & Freight)…(Named Port Of Destination) سیف به معنی «ارزش بیمه و کرایه» می‌باشد. این مقررات مانند (سی اند اف) می‌باشد. مضاف بر این که فروشنده موظف است بیمه دریایی کالا را در مقابل خسارت یا فقدان در مدت حمل فراهم آورد. فروشنده با بیمه‌گر قرارداد منعقد می‌نماید و حق بیمه را می‌پردازد. خریدار بایستی توجه داشته باشد که بر اساس این مقررات برخلاف مقررات (کرایه و بیمه پرداخت شده تا) از فروشنده خواسته می‌شود که حداقل پوشش بیمه‌ای را که (FPA نامیده می‌شود) اخذ نماید. 7ـ تحویل از کشتی Ex Ship «تحویل از کشتی» به معنی آن است که فروشنده باید کالا را روی عرشه کشتی در مقصدی که در قرارداد فروش ذکر شده در دسترس خریدار قرار دهد. فروشنده باید کلیه هزینه و خطرات مربوط به آوردن کالا تا آن محل را متحمل گردد. 8- از اسکله (عوارض پرداخت شده....بندر مقصد تعیین شده) Ex QUAY (Duty Paid … Named Port) «از اسکله» به این معنی است که فروشنده کالا را روی اسکله در مقصدی که در قرارداد فروش ذکر شده است در دسترس خریدار قرار می‌دهد. فروشنده باید کلیه هزینه‌ها و خطرات مربوط به آوردن کالا تا آن محل را متحمل گردد. 9- تحویل شده در مرز....(محل تعیین شده برای تحویل در مرز) Delivered At Frontier…(Named Place of Delivery At Frontier) «تحویل شده در مرز» به معنای آن است که تعهدات فروشنده زمانی به انجام می‌رسد که کالاها به مرز رسیده باشد. البته پیش از «مرز گمرکی» کشوری که در قرارداد فروش تعیین شده است. این اصطلاح اصولاً در موردی باید به کار رود که کالاها با راه آهن یا راه شوسه حمل می‌شود، ولی می‌توان آن را بدون توجه به نوع طریقه حمل نیز به کار برد. 10- تحویل شده پس از پرداخت عوارض....(محل مقصد در کشور وارد کننده تعیین شده است) Delivered-Duty Paid…(Named Place of Destination in the Country of Importation) در حالی که اصطلاح «از محل کار» مسوولیت فروشنده را نشان می‌دهد اصطلاح «تحویل شده از پرداخت عوارض» اگر با واژه‌هایی دنبال شود محوطه کار خریدار را تعیین می‌کند حداکثر مسوولیت فروشنده را در بردارد یعنی نقطه مقابل اصطلاح قبلی اصطلاح «تحویل شده پس از پرداخت عوارض» ممکن است صرف نظر از نحوه حمل و نقل به کار رود. اگر دو طرف مایل باشند که فروشنده کالاها را برای صادرات آماده سازد ولی برخی از هزینه‌هایی که به لحاظ واردات کالاها پیش می‌آید مجزا شود ـ مثلاً مالیات بر ارزش افزوده (وات) و یا مالیات‌های مشابه دیگر ـ این امر باید با اضافه کردن واژه‌هایی که موضوع را برساند مشخص شود (مثلاً باستثنای وات و / یا مالیات‌ها). 11ـ فوب فرودگاه....(فرودگاه تعیین شده برای ارسال) FOB Airport … (Named Airport of Departure) مقرراتی که ذیلاً برای تحویل کالاها طبق شرایط فوب از طریق حمل با هواپیما ذکر شده به دقت تدوین شده است تا کاربردهایی را که معمولاً در بازرگانی رعایت می‌شود منعکس سازد. توجه داده خواهد شد که «فوب» بدرستی با معنای «تحویل روی وسیله حمل» ـ در ارتباط با حمل و نقل هوایی نباید بمفهوم ظاهر آن گرفته شود بلکه به این عنوان باید تلقی شود که واژه بعدی نقطه‌ای را مشخص می‌سازد که مسوولیت فروشنده در آن باید پایان یابد. 12- حمل کننده آزاد....(نقطه معین شده) Free Carrier… (Named Point) این اصطلاح را برای آن اختیار کرده‌اند تا ضرورت‌های حمل و نقل مدرن را به ویژه مانند حمل و نقل «ضد الگویی» از قبیل کانتینر یا «رول آن ـ رول اف» توسط تریلرها و فری‌ها جوابگو باشد. این ترتیب مبتنی بر همان اصول عمده‌ای است که در مورد فوب وجود دارد ـ به استثنا آن که فروشنده هر زمان که کالاها را در ید عامل حمل و نقل در نقطه تعیین شده قرار دهد تعهداتش به پایان می‌رسد. اگر هیچ نقطه مشخصی را نتوان در زمان عقد قرارداد فروش متذکر شد دو طرف باید به محل یا فاصله‌ای که در آنجا عامل حمل باید کالاها را باید به خود بگیرد اشاره کنند. خطر آسیب یا از میان رفتن کالاها از آن زمان از فروشنده به خریدار منتقل می‌شود، نه از زمانی که روی کشتی قرار گیرد. «حمل کننده» به معنای هر شخصی است که توسط او یا بنام او پیمان حمل کالاها از طریق جاده، خط آهن، هواپیما، راه دریا یا هر مجموعه مختلطی از این طریق منعقد شده باشد. هر زمان که فروشنده باید بارنامه یا راه‌نامه یا رسید حمل کننده را ارایه دهد بیدرنگ با ارایه چنان سندی که توسط شخصی که عنوان حمل کننده را داشته باشد، صادر شده باشد وظیفه خود را انجام می‌دهد. 13- کرایه به حامل پرداخت شده.....(نقطه مقصد تعیین شده) Freight Carriage Paid to …(Named Point of Destination) مانند سی اند اف «کرایه به حامل پرداخت شده.....» به معنای آن است که فروشنده کرایه را بابت حمل کالاها به مقصد تعیین شده می‌پردازد. به هر حال خطرات فقدان یا آسیب دیدن کالاها و نیز هر هزینه اضافی دیگر از لحظه‌ای کالاها به ید نخستین حامل تحویل شد از فروشنده به خریدار منتقل می‌شود ـ نه از زمانی که روی کشتی قرار گرفت. این رویه را می‌توان برای همه شکل‌های حمل و نقل از جمله عملیات با اشکال مختلط و کانتینر یا رول آن ـ اف و حمل و نقل توسط تریلرها و فری‌ها به کار برد. زمانی که فروشنده باید یک بارنامه یا راه‌‌نامه یا رسید حمل کننده تعیین شده امضا کرده است صادر شده باشد. 14ـ کرایه و بیمه حمل و نقل به حامل پرداخت شده....(نقطه مقصد تعیین شده) Freight Carriage & Insurance Paid to …(Named Point of Destination) این اصطلاح مانند اصطلاح «کرایه به حامل پرداخت شده.....» است اما به اضافه آن که فروشنده باید بیمه حمل و نقل را در قبال خطر فقدان یا آسیب کالاها طی جریان حمل آن تامین کند، فروشنده با بیمه‌گر پیمان بیمه را منعقد می‌کند و حق بیمه را می‌پردازد. 15- (BAF (Bunkering Adjustment Factor) سورشارژ برای تعدیل نرخ سوخت است (چون نرخ سوخت متغیر است) لذا در زمان‌های مختلف بر حسب تغییر، ضریب محاسبه شده متغیری بر کرایه اضافه می‌کرد. 16- فله BULK فله کالایی است که بدون هیچ گونه بسته‌بندی در کشتی وارد می‌گردد مانند غلات سنگ‌آهن، سیمان، شکر، املاح معدنی، فسفات، ذغال و غیره. 17- CAF(Currency Adjustment Factor) سورشارژ برای تعدیل نرخ ارز، چون نرخ برابری دلار به سایر ارزها به طور روزانه در تغییر است لذا در زمان‌های مختلف بر حسب تغییرات روزانه، ضریب محاسبه شده متغیری بر کرایه اضافه می‌گردد. 18- قرارداد اجاره‌ای Charter Party قرارداد اجاره‌ای، چون بعضی از کشتی‌ها به صورت دربست اجاره می‌شوند لذا برحسب شرایط اجاره قراردادهایی موجود است که چارتر پارتی نامیده می‌شود و کلیه تعهدات اجاره کننده و اجاره دهنده با ذکر مشخصات کشتی در آن مندرج است. 19- دیسپاچ Dispatch پاداش مربوط به تخلیه و بارگیری قبل از انقضای موعد مقرر، معمولاً چون بر طبق شرایط کشتی‌های اجاره‌ای برای تخلیه و بارگیری حد نصابی خاص پیش‌بینی شده است لذا چنان چه بیشتر از میزان پیش‌بینی شده در قرارداد تخلیه و بارگیری انجام گیرد زمان تسریع به عنوان پاداش به طرف قرارداد پرداخت خواهد شد و اصطلاحاً Dispatch نامیده می‌شود. 20- دموراژ Demmurage هزینه معطلی کشتی، دموراژ نقطه مقابل دیسپاچ است بدین معنی که چنان چه حد نصاب بارگیری و تخلیه کمتر از میزان پیش‌بینی شده در قرارداد باشد زمان معطلی بعنوان جریمه از طرف صاحب کالا پرداخت خواهد شد که اصطلاحاً دموراژ نامیده می‌شود. 21- سورشارژ Surcharge اضافاتی که به کرایه تعلق می‌گیرد. 22- LIFO (Liner In Free Out) بارگیری به عهده کشتیرانی ولی تخلیه به عهده صاحب کالا است. 23- LILO (Liner In, Liner Out) مخارج بارگیری و تخلیه به عهده کشتیرانی است. 24- FILO (Free In, Liner Out) مخارج بارگیری و تخلیه هر دو به عهده اجاره کننده و یا صاحب کالا می‌باشد. 25- FIO (Free In & Out) مخارج بارگیری و تخلیه هر دو به عهده اجاره کننده و یا صاحب کالا می‌باشد. 26- ظرفیت ناخالص کشتی (GRT) این ظرفیت عبارت است از ظرفیت فضاهای موجود در کشتی که عبارتند از: انبارهای کالا، کلیه مخازن مربوط به سوخت و آب و غیره، موتورخانه، فضاهای مورد نیاز برای مسافرین و خدمه و فضاهای بالای عرشه که قابلیت بارگیری بر روی آنها وجود دارد. این ظرفیت برحسب فوت مکعب محاسبه و هر 100 فوت مکعب برابر یک تن ظرفیت خالص کشتی است. 27- ظرفیت خالص کشتی (NRT) این ظرفیت در حقیقت همان ظرفیت ناخالص کشتی است. با توجه به این که فضاهای مربوط به خدمه و موتورخانه از آن کسر می‌گردد. 28- ظرفیت بارگیری (DWT) این ظرفیت عبارتست از میزان باری که در انبارهای کتشی و مخازن سوخت و آب و غیره می‌توان بارگیری نمود. همچنین این ظرفیت شامل وزن مسافرین و خادمه سوار بر کشتی نیز می‌باشد، واحد اندازه‌گیری این ظرفیت تن (هزار کیلوگرم) می‌باشد. 29- آب‌خور کشتی (Draft) ارتفاعی که کشتی در حداکثر بارگیری به آب می‌نشیند را آب‌خور کشتی می‌نامند. 30- دوبه (Barge) عبارتست از وسایل نقلیه آبی بزرگ‌تر از قایق‌های معمولی که خود موتور ندارند، ولی به وسیله یدک‌برهای موتوردار کشیده می‌شود. 31- دوبه کاری (Barging) در مواردی که کشتی در لنگرگاه توقف می‌کند و محموله آن به وسیله دو به یا بارج به اسکله و ساحل حمل می‌شود، دو به کاری انجام می‌گیرد. 32- لنگرگاه (Anchorage) در بنادری که اسکله کافی و مساعد برای پهلو گرفتن کشتی‌ها وجود ندارد. خواه از لحاظ ترافیک اسکله باشد یا به دلیل عظمت کشتیف آبخور کافی در اسکله نباشد، کشتی در فاصله‌ای از اسکله لنگر می‌اندازد که از لحاظ عمق و محفوظ بودن از موج و طوفان مساعد باشد. در این مکان که لنگرگاه خوانده می‌شود، کشتی کالای خود را به دو به تخلیه یا از آن بارگیری می‌کند. 33- ظرفیت اسمی (Nominal Capacity) اگر تمامی عوامل ذیربط در جریان عبور کالا از بندر بدون وقفه و با حداکثر قدرت در طول یک شیفت‌کاری فعالیت نمایند، نتیجه کار برابر با ظرفیت اسمی خواهد بود. یعنی به عبارت دیگر منظور از ظرفیت اسمی عبارت است از میزان عملکرد سیستم، در حالتی که بدون وقفه و با حداکثر قدرت به کار ادامه دهد. 34- ظرفیت عملیاتی (Operational Capacity) ظرفیت عملیاتی یا عملکرد واقعی بندر عبارتست از جمع توان واقعی کلیه عوامل ذیربط در جریان عبور کالا از بندر که در یک شیفت‌کاری فعالیت می‌نمایند. 35- اسکله (Berth) پلی است که در بندرگاه از خشکی به طرف آب دریا یا رودخانه قابل کشتیرانی پیش می‌رود و کشتی‌ها را برای تخلیه محموله و یا بارگیری به آن می‌بندند. 36- تاسیسات‌بندی (Port Facilities) به مجموعه اماکنی از قبیل انبارهای مسقف، محوطه‌های روباز، سیلوها، سردخانه‌ها، جهت دپوی کالا و ساختمان اداری جهت انجام امور بندری کشتیرانی و گمرک و صاحبان کالا، تاسیسات بندری گویند. 37- تجهیزات بندری (Port Equipment) به کلیه وسایلی اطلاق می‌شود که جهت تخلیه و بارگیر کالاها به کار گرفته می‌شود. این تجهیزات عبارتند از: · جرثقیل ساحلی و موبیل · جرثقیل کانتینر، استرادل کاریر، تاپ لیفت تراک · برج تخلیه غلات و کیسه همراه با تسمه و نقاله جهت انتقال کالا به انبارها و سیلوها · لیفت تراک · انواع کشنده از قبیل تراکتور، کامیون تک ماستر (نوعی کشنده است که دارای اسب و تریلی است). 38- استاندارد جهانی تخلیه کشتی‌ها مقادیر ذیل به طور معمول در سطح جهانی برای تخلیه کشتی‌ها در هر روز تعیین گردیده است که مازاد بر آن منجر به دیسپاچ و کاهش از آن منجر به دموراژ می‌گردد. · کالاهای عمومی یا متفرقه (جنرال کارگو) 5000 - 1000 تن در روز که میزان تخلیه آن دقیقاً بستگی به نوع بسته‌بندی کالا دارد. · کالاهای فله تا 000/20 تن در روز · کالاهای کانتینری 2 الی 3 دقیقه یک کانتینر به وسیله یک جرثقیل کانتینر تخلیه می‌گردد. · کالاهای کیسه‌ای تا 5000 تن در روز. 39- انتظار نوبت در لنگرگاه Waiting Time مدت زمان توقف کشتی از لحظه ورود به لنگرگاه تا لحظه پهلوگیری به اسکله را از زمان انتظار نوبت کشتی در لنگرگاه گویند. یعنی در واقع زمان انتظار، کل زمان بین لحظه ورود کشتی به لنگرگاه و لحظه پهلوگیری است. 40- زمان توقف در اسکله Servise time مدت زمانی را که کشتی در پای اسکله قرار می‌گیرد تا محموله آن تخلیه یا بارگیری گردد را در زمان توقف در پای اسکله گویند. عینی در واقع کل زمان بین پهلوگیری و خروج از بندر، لازم به توضیح است که در زمان توقف در پای اسکله، ممکن است کشتی بنا به عللی قادر به تخلیه و یا بارگیری نباشد، ولی در هر صورت این مدت جز زمان توقف پای اسکله محسوب می‌شود. 41- زمان توقف در بندر Turn-Round Time کل زمان بین لحظه ورود کشتی به لنگرگاه و خروج آن از بندر را زمان توقف در بندر گویند. · حقوق، عوارض و هزینه‌های بندر بر کشتی‌ها در بنادر جنوبی (کانتینری، غیرکانتینری، رو ـ رو، مسافری) الف: حقوق و عوارض بندری به کشتی‌ها شامل موارد ذیل می‌باشد 1) حق ورود کشتی به دهانه بندر 2) حق ورود کشتی به بندر 3) حق تخلیه و بارگیری در اسکله 4) حق تخلیه و بارگیری در لنگرگاه 5) عوارض فانوس دریایی ب: هزینه‌های بندری متعلقه به کشتی 1) هزینه‌های بندری متعلقه به کشتی (شناور) o هزینه راهنمایی شامل: o لنگراندازی و لنگربرداری o هدایت کشتی o پهلو دهی و جداسازی از اسکله 2) هزینه لایروبی 3) هزینه توقف کنار اسکله 4) هزینه یدک کشی 5) هزینه جمع آوری زباله از کشتی 6) دیماند اضافه‌کاری اصطلاحات دریایی A پهلو به پهلو ABR (Abreast): فشار مطلقی که بر اساس صفر مطلق محاسبه می‌شود Absolute pressure: مطابق با قوانین گمرکی بندر ACCCOP (According to the custom of the port): هزینه‌هایی که به مبلغ اولیه قرارداد یا تعرفه‌ها اضافه می‌شود. مثل هزینه کانتینر، هزینه ابنار و..... Accessorial charges: شامل مواد خام، کارهای در جریان و محصولات تولید شده می‌باشد که باید در زمان مشخص بدون ایجاد هزینه‌های اضافی و یا ضرر و زیان مصرف شوند و یا به فروش برسند. Active inventory: شماره یا کدی جهت شناسایی کشتی و یا شناوری که کانتینر و یا محموله را حمل می‌کند. Actual voyage number: نامتصل به ساحل یا زمین و تحت کنترل باد و یا موج (سرگردان) Adrift: اسناد مانع پیشروی Advance against documents: پرداخت قسمتی از صورت‌حساب بارگیری و حمل و نقل قبل از انجام کار Advanced Freight: اعلانی که پس از حرکت کشتی برای خریدار بار فرستاده می‌شود. تاریخ و حرکت کشتی به همراه جزییات مسیرها، نوع بسته‌بندی، همچنین یک کپی از فاکتور برای او فرستاده می‌شود. Advice of shipment: کل کشتی‌های برقی AES (All Electronic ship): توافق‌نامه‌ای که حامل اقیانوس پیما در آن تعهد می‌شود که فضای کافی برای بار در زمان مشخص و با هزینه مشخص در کشتی فراهم کند. توافق‌نامه حمل بار Affreightment: رو به جلو Afore (forward): هزینه‌هایی که به نمایندگان به علت حضور در کشتی در مدت توقفشان در بندر پرداخت می‌شود. Agency fees: برای اشاره به تمام بنادری که با توجه به توافق‌نامه چارترها باید در آنها توقف کرد استفاده می‌شود. All ends: هزینه کلی برای جابجایی محموله از مبدا تا مقصد که شامل تمامی هزینه‌ها می‌شود. All in: بندی در قوانین بیمه که بار را در برابر تمام خسارات و زیان‌های وارده بیمه می‌کند (به جز خسارات عمدی) All risk clauses: در سیاست بیمه‌های دریایی این عبارت به معنای آن است که بار یا محموله در برابر خسارات یا زیان‌های خارجی مثل آتش‌سوزی، تصادم، سرقت و.... بیمه است. اما عیوبی مانند فاسد شدن، جوانه زدن دانه‌ها که ناشی از طبیعت و نوع کالا است، همچنین مشکلات ناشی از عدم بسته‌بندی صحیح و مناسب کالا و در آخر مشکلات ناشی از اعتصاب و جنگ و شورش‌ها و .....شامل این بیمه نمی‌شود. All risk in surance: گاهی اوقات وزن یک کشتی به همراه این عبارت بیان می‌شود که به معنانی آن است که ظرفیت بیان شده وزن کلی دستگاه به علاوه وزن انبارها، موجودی انبارها، آب و لوازم یدکی داخل کشتی است. All told: مدت زمانی که در قرارداد به انجام تعمیرات لازم بر روی تجهیزات اختصاصی داده شده بدون اینکه لیست حقوق را حذف کنند. Allowed down time: میزان ساعات مجاز برای بارگیری و ترخیص کالاها که به طور صریح توسط چارتر بیان شده Allowed lay time: در تمام مدت تخلیه بار و ترخیص بار شناور می‌ماند. Always afloat: تغییر، حذف، اصلاح، تجدیدنظر و یا اضافه کردن به موارد قرارداد mendment: حداکثر زیان مطلق ML (Absolute maximum loss): وزن حقیقی MV (Actual measurement weight): بادسنج Anemometer: رسیدن کالا OG (Arrival of good): قانونی برای منع کردن کشتی‌ها از آلوده نمودن آبها PPS (The act to prevent pollution from ships): منطقه جغرافیایی که کشتی کرایه‌ای در آن از حالت اجاره خارج می‌شود. ea of hire lease: قسمتی از کشتی stern: زمان دقیق ورود (کالا یا کشتی) TA (Actual time of arrival): مناطقی که باید از آنها دوری کرد TBA (area to be avoided): زمان دقیق حرکت (کشتی یاکالا) TD (Actual time of departure): کنترل اتوماتیک خسارات TTODAM (Automated damage control): شدت حقیقی (باد) Actual velocity: خلاف جهت وزش باد (Against wind): B هزینه‌های تسویه‌ای انباری Ac=Bunker Adjustmend charge: هنگامی که کالاهای یک کشتی به دلیل اشتباه ارسال کننده کالا و یا دریافت کننده کالا برگشت می‌خورد هزینه حمل این بار که معمولاً بیشتر از هزینه معمول است به صاحب کشتی پرداخت می‌شود که این هزینه را Back freight Ack Freight: مقدار باریکه باید توزیع شود و دریافت گردد و زمان تعیین شده گذشته ـ تعداد نهایی سفارشات مشتریان که هنوز بارکشی نشد ….. log: کشتی کانتینری CO= Barge & container liner: تودهی عظیمی از کالاهایی که به هم فشرده شده اند و به وسیله طناب یا سیم به هم بسته شده‌اند و آمادهی حرکت هستند. ظرفیت مکعبی یک کشتی که بسته‌های خشک را مثل..... در بر می‌گیرد. Capacity: کشتی‌های درازی که یا سطح مسطح دارند و برای حمل باربر روی رودخانه‌ها استفاده می‌شود. این بارجها قدرتمند نیستند و توسط قایق‌های یدکی کشیده می‌شوند. به بارجهای کوچکی که بار را بین کشتی و ساحل حمل می‌کنند lighte می‌گویند. Barge: روشی برای بار زدن اجناس داخل بارجهای بزرگ و سپس گذاشتن بارجها داخل کشتی Barge aboard cat maran: کشتی Barge carriers: محموله فله (به مقدار زیاد) BC=Bulk cargo: کد ویژه سازه‌ها و تجهیزات کشتی‌هایی که حامل بارهای فله‌ای شیمیایی و خطرناک هستند. BCH code: پهن‌ترین قسمت قایق و یا کشتی که Breadth گفته می‌شود. Beam: به هزینه‌هایی گفته می‌شود که باید قبل از شروع ترخیص بار کشتی پرداخت شود. Before breaking bulk: بارجهای مجهز به جرثقیل سنگین BEQHC=Barge Equipped with heavy crane: جایی که کشتی می‌تواند در آن قرار گیرد. خوابگاه کشتی Berth: این عبارت زمانی به کار برده می‌شود که: یک کشتی بار اضافی را جهت پر کردن فضای باقی مانده قبول می‌کند. Berth cargo= محموله محصور که بر روی عرشه یک بارج جهت محافظت از محموله ساخته می‌شود. Bin: pen=cargo box: اولین بندر کشوری که کشتی وارد آن می‌شود Bond port=first port of call: شروع ترخیص Break bulk= جهت حمل کالاهایی که به مقدار زیاد حمل می‌شوند استفاده می‌شود و حدود 70 درصد از تمام حمل و نقل‌هایی را که توسط دریا انجام می‌شود تشکیل می‌دهد. Bulk carriers (bulkers): C تجارت ساحلی، کابوتاژ، تجارت از یک بندر به بندر دیگر یک کشور در امتداد ساحل Cabotage: کشتی ساحل نورد، کشتی‌هایی که در امتداد ساحل و روی طول و عرض جغرافیایی معینی رفت و آمد می‌کنند. Caboteur: قیمت کالا با کرایه حمل CAF (Cost and freight): ماده لغو قرارداد اجاره کشتی توسط اجاره کننده Cancellation clause: نقشه ظرفیت کشتی، نقشه‌ای که نحوه چیدن بار در انبارها و مخازن کشتی را نشان می‌دهد. Capacity plan: کشتی خودرو بر Car carrier: دوبه ماشین‌بار، کشتی که معمولاً به صورت دو به (باج) ساخته می‌شود و برای انتقال خودرو از یک طرف آبراه به طرف دیگر استفاده می‌شود. Car ferry: بار، محموله، کالا Cargo: دوبه حمل کالا Cargo barge: الوار کالا، چوبی که در داخل انبار برای جلوگیری از تماس کالا با بدنه کشتی استفاده می‌شود. Cargo batten: کشتی باری Cargo ship: تحویل کالا در روی کشتی Cargo on board: حمل کننده بار Carrier: در بیمه دریایی به خطر از دست دادن یا صدمه دیدن کالا حین عملیات تخلیه و بارگیری و نیز در زمان حمل آن گفته می‌شود که خسارت وارده متوجه حامل کالا می‌باشد. Carrier s risk: کشتی کانتینر بر Cellular container ship=Cellular vessel: گواهی (بندر) مبدا Certificate of orgin: اتاق بازرگانی Chamber of commerce: پرداخت کرایه حمل و بیمه کالا تا مقصد CIP (Carriage and insurance paid): بارنامه مشروط بر خلاف بارنامه غیر مشروط. در این بارنامه عباراتی که حاکی از وجود عیب و نقص در کالا و یا بسته‌بندی آن می‌باشد قید شده است. Clean bill of lading = Claused bill of lading: اجازه نامه گمرک برای خروج کشتی از بندر Clearance: قرارداد حمل (بدون ذکر نام کشتی) COA (Contract of affeightment): ساحل، کرانه Coast: کشتی کرانه پیما Coaster: کشتی حامل کانتینر، سوخت و فله COB (Container / Oill/Bulk Carrier): گیرنده بار Consignee: فرستنده بار، حامل کالا Consignor: کشتی کانتینر بر Container Carrier: کالای قاجاق ـ این واژه کالاهایی را که بدون پرداخت عوارض گمرکی حق وورد به کشور را ندارند نیز شامل می‌شود. Contraband: قرارداد باربری Contract of crriage: نفت خام Crude oil: D محموله خطرناک D&He: ترخیص در حالت شناور DA=Discharge of loot: مبلغی که چارتر باید بعلت عدم بارگیری مقدار بار مشخص شده در قرارداد پرداخت کند. Dead freight: سیاستی است که صاحب یک پروژه را در برابر خسارت‌های حاصل تاخیر انجام پروژه حمایت می‌کند. Delay in start up insurance: تاخیر در حمل بار بنا بر درخواست خود مشتری Delay in transitl: هنگامی که محموله‌ای در بندری غیر از مقصد اصلی ترخیص شود از این عبارت استفاده می‌کنند. Distance fright: دپارتمان حمل و نقل DOT=Department of transportaint: مدت زمانی که یک دستگاه به دلیل اشکالات فنی قادر به کار کردن نیست Down time: اسناد Dox=Document: برنامه کنترل خسارات DPP=Damage protection plan: هزینه‌هایی که باید جهت حمل داخلی بار به وسیله گاری و یا کامیون پرداخت شود. Drayage: لایروبی = پاک کردن گل و لای و ناخالصی‌ها از سطح دریا و یا رودخانه Dredge: E ضمانت اعتباری صادرات ECG=Export Credit Guarantee: تاریکی ECL=Eclipse/darkness: دستور دولتی که ورود و خروج کشتی‌های تجاری را بر بندرهایش ممنوع کرده. Embargo: حرکت کانتینرهای خالی Empty repo: محافظت محیط زیست EPZ=Environment protection: مناطق صادراتی Epz=Export proicessing zones: بیانی‌های کتبی در رابطه با خسارات وارده بر تجهیزات کشتی بر اساس بازرسی فیزی (ظاهری) تجهیزات Equipment damgeg report: گزارشی در مورد شرایط کانتینر Equipement interchagne receipt: زمانی که انتظار می‌رود کشتی برای بارگیری و یا ترخیص بار به بندر برسد. Estimated time of arrival: ساعت ترک بندر Estimated time of deporture: زمانی که کشتی آماده بارگیری است. Estimated time of readiness: مجوز صادراتی کشتی DEC=Shippers Export Declaration: عبارتی در قرارداد که حمل کننده کالا را در برابر بروز بعضی اتفاقات مسوول نمی‌داند. mption clause: هزینه‌هایی که باید جهت رزرو جا برای حمل کالا و ترتیب دادن مراحل حمل و نقل پرداخت شود. Censes: F هزینه‌هایی که با مقدار کار تغییر نمی‌کند، بعضی از این هزینه‌ها ........ اگر محموله حمل نشود هم دریافت می‌شود. costs: کانتینر شناور Con=floating container: غیرقابل حرکت به دلیل مه سنگین bound: ضرر و زیان و یا تصادفی که بر اساس اتفاق بر کالاها وارد شد uity: ماده‌ای در سیاست‌های بیمه‌ای که عنوان می‌کند شرکت بیمه کنند در صورتی که خسارت وارد کنند از مقدار منتفی باشد مسوول خسارت نیست و اگر خسارت از آن مبلغ بیشتر باشد به طورکلی پرداخت می‌شود. chise: اگر عملیات یارگیری و یا ترخیص زودتر از مدت زمان توافق شود انجام شود باقی پول پس داده نمی‌شود. despatch: نوع قیمت‌گذاری که بر اساس آن چارتر یک کشتی مسوول پرداخت هزینه‌هایی بار کردن محموله بر کشتی است.

TOP