در ميان گياهان زراعي نيشكر و ذرت، C4 هستند و توليد شاخ و برگ فراوان كرده و داراي مقاومت زيادي مي باشند. برنج يك گياه C3 بوده و از نقطه نظر زراعي ضعفهاي زيادي دارد. علاوه بر برنج، گندم، جو و يولاف نيز به گروه گياهان C3 تعلق دارند. پيش از اين، محققان تمام نيرويعلمي خود را در كشاورزي برروي برنج دورگه ( هيبريد ) متمركز كرده بودند و در بعضي از كشورها عملكرد توليد برنج را تا 15 تن بر هكتارنيز گزارش داده بودند. كشورچين با توليد برنج هيبريد توانست ميزان محصول برنج خود را به ميزان قابل ملاحظه اي افزايش دهد. اگرچه، عملكرد برنج در چين خيلي كم تر از مصر است اما اين كشور با استفاده از توليد بذر برنج هيبريد به دليل وسعت زياد زمينهاي برنج كاري خود به بزرگ ترين كشور توليد كننده برنج جهان صعودكرده و علاوه برآن، سطح زير كشت برنج خودرا به ميزان قابل توجه اي كاهش داده و آنهارا به كشت محصولات ديگر اختصاص داده است. درحال حاضر، كشور چين تكنولوژي برنج هيبريد را در انحصار خود دارد. درايران نيز از 22 سال پيش تحقيقات برنج هيبريد آغاز شده است و اولين بار مهندس محمد صالح محمد صالحي و محمد جواد معين پايه گذار اين برنامه بودند. آنها پيش بيني كرده بودند، با اين روش مي توان به خودكفايي برنج دست يافت. چين با استفاده از افزايش عملكرد اين نوع برنج ديگر نيازي به توليد برج C4 ندارد. دردو دهه اخير دانشمندان تمام تلاشهاي خودرا براي دستيابي گياهان C4 به كارگرفته اند.از طرف ديگر، اغلب دانشگاهها و مراگز تحقيقاتي كشورهاي در حال توسعه انتظار ميكشند نا پايان نامهها و تزها و پروژههاي تحقيقاتي خودرا در اين زمينه شروع كنند. آيا دانشمندان كشورهاي توسعه يافته به اين راز طبيعت دست خواهند يافت؟ ما به همه دانشمندان ارادت داريم، زيرا آنها اهداف بزرگي در سر داشته اند، حتّي اگر قرنها از مرگ دنيايي آنها گذشته باشد و حتي اگر به دنيا هم نيامده باشند. دانشمندان كاري كه براي ما انجام ميهند عبارت است از حقايقي كه در طبيعت وجود دارد اما ما از ديدن آنها عاجزيم. توليد اولين گياه C4 به ويژه برنج سي چهار كاري فوقالعاده پر زحمت بوده و اهميت آن خيلي بيش تر از همه كوششهايي است كه انسان در سراسرانقلاب به اصطلاح سبز انجام داده است. توليد برنج C4 به تئوري انقلابي جديدي نياز دارد و انجام آن با ابزارهاي قديمي امكان پذير نيست. درحالي كه، انقلاب سبز تنها كشف سادهاي از حقايق موجود در طبيعت و متّكي برتئوري زادشناسي مندلي بود. يعني زمينههاي انجام آن قبلا فراهم بود. ملاحظه مي كنيم كه انقلاب سبز اصلا انقلاب نبود، بلكه تنها نام انقلاب را برخود داشت. ايجاد برنج C4 مانند ايجاد يك موجود زنده جديد درمسير تكاملي دارويني است. با مطالعه آناتومي گياهان C4 در مي يابيم كه آنها ار گياهان C3 مي توانند مشتق شده باشند. درحال حاضر، دركشوهاي مختلف آميزشهاي زيادي بين گياه برنج و گياهان C4 انجام شده است. از روشهاي ايجاد تغييرات بيوشيميايي و DNA نيز استفاده شده است. همه اين كوششها مانند اين است كه ما درخت هلو را براي توليد سيب تغيير بدهيم. اين غير ممكن است. به گفته داروين، ممكن است، درميان ميوههاي يك درخت هلو فقط يك ميوه آن به صورت شليل ظاهر شود. به نظر من اين ميوه نميتواند هرگز به صورت سيب محصول بدهد. اگر قرار باشد از گياه برنج C3 گياه C4 ساخته شود، بايستي در مسير تكاملي دارويني انجام شود. چه به طور تصادفي در طبيعت انجام شود و چه انسان شرايط تكاملي را براي آن در طبيعت فراهم كرده باشد. در هردوصورت براساس قانون تكامل دارويني استوار است. بنابراين، تئوري اين انقلاب بر پايه قانون داروين مي تواند تهيه شود. تئوري جديد، عمل جديد و پيروزي يك انقلاب نوين در زيست شناسي، نتيجه تبديل برنج سي سه به سي چهار خواهد بود. جاي تعجب است، بعضي با تزريق آنزيم به گياه برنج يا وارد كردن DNA به برنج C3 انتظارظاهرشدن گياه برنج C4 را دارند. بايد ببينيم، چگونه مي توان در آناتومي گياه تغيير ايجاد كرد و تغييراتي را به وجود آورد تا سلولهاي غلاف آوندي كلروفيل دارشده و بتوانند فتوسنتز كنند. ممكن است، برنج سي چهار ساخته شده، بيشتر مواد فتوسنتزي خودرا در در كلش خود ذخيره نمايد، درحالي كه ذخاير دانه هدف انسان است.