در روانشناسی صنعتی سازمانی، روی سازماندهی کار و استفاده از منابع انسانی تأکید بسیاری می شود. پاره ای از مهمترین الگوهای سازمانی به شرح زیر است.
الگوی دیوان سالاری
ماکس وبر. که بنیان گذار این مکتب فکری در مدیریت به حساب می آید، آن را از دیدگاه ساختگرایی الهام گرفته است. عناصر اصلی این الگو به شرح ذیل می باشد:
تقسیم کار: به نظر وبر، تقسیم کار موجب می شود که اثربخشی و کارشناسی، به خاطر تکرار، گسترش یابد.
ساخت سلسله مراتبی: ساخت سلسله مراتبی، ساختهای ارتباطی، موقعیتها و قدرت را تعیین می کند.
ارتباط عمودی: در این ارتباط، برای هماهنگی فعالیتهای کاری، لازم است که اطلاعات، به صورت سلسله مراتبی، از بالا به پائین انتقال یابد.
هنجارهای کتبی: هنجارهای کتبی، بی اعتمادی ها و تفسیرهای مختلف را کاهش می دهد. طبق این مفهوم، هر نوع تبادل اطلاعات الزاماً باید به صورت نوشته به اطلاع کارکنان برسد.
رهبری رسمی: الگوی دیوان سالاری یا بروکراسی، هر چند که رواج دارد، امروزه از اثربخشی بسیار کمی برخوردار است. دگرگونیهای سریع محیط، فشارهای فزایندهای که بر فرد وارد می شود و نگرش او دربار? سازمان، اثربخشی این دیدگاه را به طور قابل ملاحظهای کاهش می دهند.
تیلوریسم (تفکر علمی)
می توان فلسفه مکتب تیلوریسم را در چند کلمه ساده خلاصه کرد: سازماندهی علمی کار.
به نظر تیلور، برای اعمال یک مدیریت مؤثر، سه عنصر ضرورت دارد: برنامهریزی، استاندارد کردن، و انتخاب کارکنان. برای به کار بردن این سه اصل در زمینه کار، لازم است از روشهای زیر کمک گرفت:
تحلیل فعالیتها: به نظر تایلور، برای انجام دادن یک کار در یک موقعیت معین، تنها یک روش خوب وجود دارد و هر فرد باید در انجام دادن تعداد محدودی از فعالیتهای کاملاً معین و مشخص تخصص پیدا کند.
استفاده از روشهای علمی: برای این که بهترین شیوه? انجام کار شناسایی شود. برای رسیدن به این هدف، زمان و حرکتها را اندازه می گیرند تا استانداردهای تولید تعیین شود. وقتی استانداردها تعیین شد، باید راهبردی فراهم آید تا سبقت گرفتن از استانداردها امکانپذیر باشد.
تقویت مالی: به عقیده تیلور، تنها انگیزه مردم برای کارکردن، درآمد مالی است. بنابراین، او توصیه می کند که دستمزدها، متناسب با افزایش تولید، افزایش یابد.
بدین ترتیب، تقویت مالی بر پایه اصل کارمزد استوار است. بدین معنا که هر کس متناسب با کاری که انجام می دهد و بر اساس میزان تولید، مزد دریافت می کند.طرفداران این مکتب فکری، عوامل روانی و اجتماعی مؤثر در ایجاد انگیزش برای کار را به طور کامل فراموش کردهاند.
الگوی اداری
این الگو، تقریباً در یک زمان، به وسیله پژوهشگران آلمانی، انگلیسی و مخصوصاً فایول فرانسوی به وجود آمده است. طبق این الگو، پنج اصل بنیادی برای انجام کار مؤثر وجود دارد:
برنامهریزی
سازماندهی کار
خط سلسله مراتبی
هماهنگی
گسترش کنترل
الگوی روابط انسانی
پژوهشگران ابتدا این فرضیه را عنوان کردهاند که بین شرایط فیزیکی کار و بازده کار رابطه وجود دارد. نتایج بدست آمده نشان داده است که انسانها، غیر از نیازهای فیزیکی و مالی، نیازهای دیگری نیز دارند که با کار کردن برطرف می کنند. این مطالعه نشان داده است که برای درک کردن رفتار کاری، باید عوامل روانی و اجتماعی را در نظر گرفت.
الگوی معاصر روانشناسی صنعتی سازمانی
روانشناسی صنعتی سازمانی، به صورتی که امروزه مطرح است، یک رشته التقاطی است که در آن بر تنوع شیوههای رفتار در کار، چه در مورد فرد و چه در گروه، تأکید می شود. مفاهیم روانشناسی صنعتی سازمانی، بسیاری از اصول اداری، مخصوصاً اصول مدیریت منابع انسانی را در بر می گیرد.